کلمه جو
صفحه اصلی

canoeing


ورزش : ورزش با کانو

انگلیسی به فارسی

قایقرانی


انگلیسی به انگلیسی

• action of travelling by canoe
canoeing is the sport of racing and performing tests of skill in canoes.

جملات نمونه

1. Canoeing is not seen as glamorous in the way that skiing is.
[ترجمه ترگمان]Canoeing به اندازه اسکی فریبنده دیده نمی شود
[ترجمه گوگل]اسکی کلاسیک به عنوان پر زرق و برق دیده نمی شود

2. They were canoeing in the river.
[ترجمه علیرضا] آنها در رودخانه قایقرانی می کردند
[ترجمه Zahra] انها داشتند در رودخانه قایقرانی میکردند
[ترجمه Matin] آنها مشغول قایقرانی در رودخانه بودند
[ترجمه ترگمان]در رودخانه قایقرانی می کردند
[ترجمه گوگل]آنها در رودخانه قایقرانی بودند

3. The camp offers hiking, fishing, canoeing, and boating.
[ترجمه ترگمان]این کمپ، پیاده روی، ماهیگیری، قایقرانی و قایق سواری را پیشنهاد می دهد
[ترجمه گوگل]اردوگاه پیاده روی، ماهیگیری، قایقرانی و قایقرانی را ارائه می دهد

4. They go canoeing, climbing, that sort of thing.
[ترجمه ترگمان]قایقرانی می کنند، قایقرانی می کنند، از این جور چیزها
[ترجمه گوگل]آنها قایقرانی، صعود، این نوع چیزها را می کنند

5. You can take part in activities from canoeing to bird watching.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید از قایق در فعالیت های خود شرکت کنید و تماشای پرندگان را تماشا کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید در فعالیت های قایقرانی به تماشای پرنده ها شرکت کنید

6. They went canoeing in the wilds of Canada.
[ترجمه ترگمان]در دل طبیعت کانادا قایقرانی می کردند
[ترجمه گوگل]آنها در کوهستان های کانادا قایقرانی شدند

7. His interests ranged from chess to canoeing.
[ترجمه ترگمان]علایق او از شطرنج به قایقرانی می رفت
[ترجمه گوگل]منافع او از شطرنج تا قایقرانی بود

8. The centre offers activities like canoeing and sailing and such.
[ترجمه ترگمان]این مرکز فعالیت هایی مانند قایقرانی و قایقرانی و غیره را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این مرکز فعالیت هایی مانند قایقرانی و قایقرانی و غیره ارائه می دهد

9. They died in a canoeing accident.
[ترجمه ترگمان] اونا توی یه حادثه قایق سواری مردن
[ترجمه گوگل]آنها در یک حادثه قایقرانی کشته شدند

10. The centre is well equipped for canoeing and mountaineering.
[ترجمه ترگمان]این مرکز برای قایقرانی و کوهنوردی مناسب است
[ترجمه گوگل]این مرکز برای قایقرانی و کوهنوردی مناسب است

11. Activities on offer include sailing, rowing, and canoeing.
[ترجمه ترگمان]فعالیت های این پیشنهاد عبارتند از قایقرانی، قایقرانی، قایقرانی، قایقرانی، قایقرانی، قایقرانی، قایقرانی، قایقرانی، قایقرانی، قایقرانی، قایقرانی، و قایقرانی
[ترجمه گوگل]فعالیت های ارائه شده عبارتند از قایقرانی، قایقرانی، و قایقرانی

12. Patricia likes doing active things like canoeing, hiking, and horse-riding.
[ترجمه ترگمان]پاتریشیا دوست دارد کاره ای فعالی مثل قایقرانی، پیاده روی و اسب سواری انجام دهد
[ترجمه گوگل]پاتریشیا دوست دارد فعالیت های فعال مانند قایقرانی، پیاده روی و اسب سواری را انجام دهد

13. Local Activities: walks, golf, sea fishing, canoeing, rowing, horse-riding.
[ترجمه ترگمان]فعالیت های محلی: پیاده روی، گلف، ماهیگیری دریایی، قایقرانی، قایقرانی، اسب سواری
[ترجمه گوگل]فعالیت های محلی پیاده روی، گلف، ماهیگیری دریایی، قایقرانی قایقرانی، قایقرانی، اسب سواری

14. Five star rating Outward Bound centre - canoeing, caving, rock climbing pony trekking etc.
[ترجمه ترگمان]پنج ستاره پنج ستاره، قایقرانی، حفاری، صخره نوردی و غیره
[ترجمه گوگل]مرکز پنجاه و پنج ستاره مرزی خارج از محوطه - قایقرانی، غواصی، پیاده روی صخره نوردی و غیره

پیشنهاد کاربران

قایق راندن با پارو

کانو رانی - کانو سواری
( کانو یا همان canoe نوعی قایق پارویی می باشد )

قایقرانی با قایق کانو
( قایق کانو: توی قایق پارویی ، یک یا دو نفره می باشد. )


قایق رانی با قایق کانو

Action of travelling by canoe

Canoeing = قایق رانی

canoeing ( ورزش )
واژه مصوب: بلم رانی
تعریف: ورزش یا سرگرمی یا تفریح قایقرانی با بلم


کلمات دیگر: