تعمدا کاری را انجام دادن، کوشیدن، فعالیت فوق العاده کردن
go out of one's way
تعمدا کاری را انجام دادن، کوشیدن، فعالیت فوق العاده کردن
انگلیسی به انگلیسی
• inconvenience oneself to do something, bother or trouble to do something
پیشنهاد کاربران
نهایت سعی خود را کردن، تمام تلاش خود را انجام دادن
همه ی کارها را کنار گذاشتن ( که کار خاصی را انجام دادن )
پا فراتر گذاشتن
از خود مایه گذاشتن
کلمات دیگر: