کلمه جو
صفحه اصلی

more and more


به طور فزاینده، به طور دایم التزاید، بیشتر و بیشتر، بیشتر ازبیشتر، زیاده و زیاده، هی بیشتر

انگلیسی به انگلیسی

• increasingly, to a larger and larger degree

جملات نمونه

1. The sound of the engine was growing more and more distant.
[ترجمه ترگمان]صدای موتور بیشتر و دورتر می شد
[ترجمه گوگل]صدای موتور بیشتر و بیشتر دور افتاده بود

2. The storm grew more and more ferocious with each second.
[ترجمه ترگمان]طوفان با هر ثانیه شدیدتر می شد
[ترجمه گوگل]طوفان با هر ثانیه بیشتر و بیشتر وخیم تر شد

3. The proposal is gaining more and more adherents.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد بیش از پیش هواداران را به دست می آورد
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد بیشتر و بیشتر طرفداران دارد

4. Important people, less and less people left more and more important.
[ترجمه ترگمان]افراد مهم، کم تر و کم تر مهم تر و مهم تر می شوند
[ترجمه گوگل]افراد مهم، مردم کمتر و کمتری بیشتر و بیشتر اهمیت می دهند

5. We should plant more and more trees in order to live better and more healthy in the future.
[ترجمه ترگمان]ما باید درختان بیشتر و بیشتری را کاشت کنیم تا در آینده بهتر و سالم تر زندگی کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید درختان بیشتر و بیشتر بکشیم تا در آینده بهتر و سالم تر زندگی کنیم

6. It has developed very fast in the past years,more and more people come here to seek opportunities.
[ترجمه ترگمان]در سال های گذشته بسیار سریع رشد کرده است و افراد بیشتری برای یافتن فرصت ها به اینجا می آیند
[ترجمه گوگل]این در سال های گذشته خیلی سریع رشد کرده است، مردم بیشتر و بیشتر به دنبال فرصت های شغلی هستند

7. It was becoming more and more difficult to live on his salary.
[ترجمه ترگمان]زندگی کردن با حقوق او دشوارتر می شد
[ترجمه گوگل]در زندگی خود بیشتر و بیشتر دشوار بود

8. Graduates are finding it more and more difficult to find employment.
[ترجمه ترگمان]فارغ التحصیلان برای یافتن کار مشکل تر و سخت تر می یابند
[ترجمه گوگل]فارغ التحصیلان پیدا کردن آن را بیشتر و سخت تر برای پیدا کردن اشتغال

9. Stores spend more and more on crime prevention every year.
[ترجمه ترگمان]فروشگاه های در هر سال بیشتر و بیشتری در پیش گیری از جرم صرف می کنند
[ترجمه گوگل]فروشگاه ها هر ساله از پیشگیری از جرم بیشتر و بیشتر می گذرانند

10. More and more victims turn to litigation to redress wrongs done to them.
[ترجمه ترگمان]قربانی های بیشتر و بیشتری برای تلافی کردن اشتباه ات رو به اونها انجام می ده
[ترجمه گوگل]قربانیان بیشتر و بیشتر به دادرسی می پردازند تا تجاوز به اشتباهات انجام شده را به آنها بدهد

11. My grandmother was becoming more and more sad and frail as the years went by.
[ترجمه ترگمان]مادر بزرگم نسبت به سال ها پیش غمگین و more شده بود
[ترجمه گوگل]مادربزرگ من بیشتر و بیشتر غمگین و ضعیف بود که سالها گذشت

12. Each day that passed he grew more and more desperate.
[ترجمه ترگمان]هر روز که می گذشت بیش از پیش نومید می شد
[ترجمه گوگل]هر روز که گذشت، بیشتر و بیشتر ناامید شد

13. More and more people entered and the train was crowded.
[ترجمه ترگمان]افراد بیشتری وارد شدند و قطار شلوغ شد
[ترجمه گوگل]بیشتر مردم وارد و قطار شلوغ شده بودند

14. More and more young men are widowed by cancer.
[ترجمه ترگمان]تعداد بیشتری از مردان جوان بیوه شده و مبتلا به سرطان هستند
[ترجمه گوگل]مردان بیشتر و بیشتر جوانان مبتلا به سرطان بیوه هستند

15. More and more restaurants are providing non-smoking areas.
[ترجمه ترگمان]رستوران ها و رستوران های بیشتری در حال تهیه مناطق غیر سیگاری هستند
[ترجمه گوگل]رستوران های بیشتر و بیشتر در حال ارائه مناطق غیر سیگاری هستند

پیشنهاد کاربران

روزبه روز بیشتر

هرچه بیشتر

اکثر

به طور فزاینده ای
به طور افزایشی

روز افزون

رفته رفته

رفته رفته ( چیزی ) بیشتری

به طور کلی. کلا"

بیش از پیش

بیشتر و بیشتر


کلمات دیگر: