1. From the sublime to the ridiculous is only one step.
[ترجمه حمید ناظری] از عظمت تا مسخرگی تنها یک قدم است.
[ترجمه ترگمان]از عظمت این مسخره فقط یک قدم است
[ترجمه گوگل]تنها از یک سو و به یک مسخره است
2. These ridiculous rules and regulations should have been done away with years ago.
[ترجمه حمید ناظری] این قوانین و مقررات خنده دار باید سالها پیش انجام می شد.
[ترجمه ترگمان]این قوانین و مقررات مضحک را باید سال ها پیش انجام داد
[ترجمه گوگل]این قوانین و مقررات مسخره سالها پیش باید انجام شود
3. Brian looked ridiculous in leather trousers, and I was desperately trying to keep a straight face.
[ترجمه حمید ناظری] برایان در شلوار چرمی مضحک به نظر می رسید و من سخت سعی می کردم قیافه جدی داشته باشم.
[ترجمه ترگمان]برایان با شلوار چرمی مسخره به نظر می رسید و من ناامیدانه سعی می کردم صورتم را صاف نگه دارم
[ترجمه گوگل]براون در شلوار چرمی مضحک بود و من به شدت سعی داشتم یک چهره ی مستقیم داشته باشم
4. His suggestion borders on the ridiculous.
[ترجمه حمید ناظری] پیشنهادش به حد خنده دار است.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد او به مرز مضحک است
[ترجمه گوگل]پیشنهادش مرز با مسخره است
5. Conversely, you might say that it is ridiculous.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، ممکن است بگویید مسخره است
[ترجمه گوگل]برعکس، شما ممکن است بگوئید که مضحک است
6. It's ridiculous - we have a tiny disagreement and you blow the whole thing out of proportion!
[ترجمه ترگمان]مسخره است - ما یک اختلاف کوچک داریم و شما همه چیز را خراب می کنید!
[ترجمه گوگل]این مسخره است - ما اختلاف کوچکی داریم و همه چیز را از هم جدا می کنیم!
7. Don't be ridiculous! You can't pay £40 for a T-shirt!
[ترجمه ترگمان]خل بازی در نیار! شما نمی توانید ۴۰ پوند برای یک تی شرت بپردازید!
[ترجمه گوگل]مسخره نشو شما نمی توانید برای یک تی شرت 40 پوند پرداخت کنید!
8. You look ridiculous in those tight jeans.
[ترجمه ترگمان] توی اون شلوار جین تنگ مسخره بنظر میای
[ترجمه گوگل]شما در این شلوار جین شلوغ مضحک هستید
9. It's the most ridiculous thing I've ever heard in my life.
[ترجمه ترگمان]این مسخره ترین چیزی است که در عمرم شنیده ام
[ترجمه گوگل]این مضحک ترین چیزی است که تا به حال در زندگی ام شنیده ام
10. They ate and drank a ridiculous amount.
[ترجمه ترگمان]غذا خوردند و مقدار مسخره ای نوشیدند
[ترجمه گوگل]آنها یک مقدار مسخره خوردند و نوشیدند
11. There are countless arguments against this ridiculous proposal.
[ترجمه ترگمان]دلایل بی شمار در مقابل این پیشنهاد مسخره وجود داره
[ترجمه گوگل]استدلال بی شماری علیه این پیشنهاد مضحک وجود دارد
12. I look ridiculous in this hat.
[ترجمه ترگمان] من توی این کلاه مسخره بنظر میام
[ترجمه گوگل]من به این کلاه نگاه مضحک می کنم
13. It was ridiculous that this should be so difficult to say.
[ترجمه ترگمان]خیلی مسخره بود که گفتنش سخته
[ترجمه گوگل]این مسخره بود که این باید بگوید خیلی سخت است
14. They're selling jeans for ridiculous knockdown prices.
[ترجمه ترگمان]آن ها شلوار جین را به خاطر قیمت های بسیار knockdown می فروشند
[ترجمه گوگل]آنها در حال فروش شلوار جین برای قیمت های مسخره مضحک هستند