ورود به سیستم کابین
log cabin
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• small cottage made from wooden logs
جملات نمونه
1. The young pioneers lived in a little log cabin in the mountains during the summer camping.
[ترجمه ترگمان]The جوان در کلبه ای کوچک در کوهستان زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]پیشگامان جوان در اردوگاه تابستانی در کوهستان در کوهستان زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]پیشگامان جوان در اردوگاه تابستانی در کوهستان در کوهستان زندگی می کردند
2. Tom lives in a log cabin.
[ترجمه ترگمان]تام توی یه کلبه چوبی زندگی میکنه
[ترجمه گوگل]تام در یک کابین ورودی زندگی می کند
[ترجمه گوگل]تام در یک کابین ورودی زندگی می کند
3. Sometimes I am in the log cabin, looking at it; other times I am wandering through it.
[ترجمه ترگمان]گاهی در کابین کشتی هستم و به آن نگاه می کنم، گاهی اوقات هم در آن غوطه ور می شوم
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات من در کابین ورودی هستم، به آن نگاه می کنم؛ بار دیگر من از آن سرگردانم
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات من در کابین ورودی هستم، به آن نگاه می کنم؛ بار دیگر من از آن سرگردانم
4. He lived alone in a log cabin beside the lake, his only company a portable radio and television.
[ترجمه ترگمان]او تنها در کلبه ای در کنار دریاچه زندگی می کرد تنها شرکت او یک رادیوی قابل حمل و تلویزیون بود
[ترجمه گوگل]او تنها در یک کابین ورودی کنار دریاچه زندگی می کرد، تنها شرکتش یک رادیو و تلویزیون قابل حمل بود
[ترجمه گوگل]او تنها در یک کابین ورودی کنار دریاچه زندگی می کرد، تنها شرکتش یک رادیو و تلویزیون قابل حمل بود
5. The reality of a painted postcard of a log cabin and box of arrowheads disappeared.
[ترجمه ترگمان]واقعیت کارت تصویر شده یک کابین چوبی و یک جعبه تیر کمان از بین رفت
[ترجمه گوگل]واقعیت یک کارت پستال رنگی از یک کابین ورودی و جعبه سرنشینان ناپدید شد
[ترجمه گوگل]واقعیت یک کارت پستال رنگی از یک کابین ورودی و جعبه سرنشینان ناپدید شد
6. The path led to a log cabin with a chalet-style sloping roof in the middle of a clearing.
[ترجمه ترگمان]این مسیر منجر به یک کلبه چوبی با سقف شیب دار کلبه در وسط یک محوطه مسطح شد
[ترجمه گوگل]این مسیر به یک کابین ورودی با یک سقف شیب دار به سبک چمدان در وسط یک پاکسازی منجر شد
[ترجمه گوگل]این مسیر به یک کابین ورودی با یک سقف شیب دار به سبک چمدان در وسط یک پاکسازی منجر شد
7. Earlier this year, the Dole campaign alienated many Log Cabin members by returning a campaign contribution from the gay organization.
[ترجمه ترگمان]در اوایل امسال، کمپین Dole بسیاری از لاگ کابین را با بازگشت سهم کمپین از سازمان همجنس گرا دلسرد کرد
[ترجمه گوگل]در اوایل سال جاری، کمپین دول بسیاری از اعضای Log Cabin را با بازگشت یک کمپین تبلیغاتی از سازمان همجنسگرا، بیگانه کرد
[ترجمه گوگل]در اوایل سال جاری، کمپین دول بسیاری از اعضای Log Cabin را با بازگشت یک کمپین تبلیغاتی از سازمان همجنسگرا، بیگانه کرد
8. The next day, I strengthened the log cabin, and dug the trap around the room.
[ترجمه ترگمان]روز بعد، من کلبه چوبی را تقویت کردم و تله را در اطراف اتاق جستجو کردم
[ترجمه گوگل]روز بعد، من کابین ورودی را تقویت کردم و دام را در اطراف اتاق کشیدم
[ترجمه گوگل]روز بعد، من کابین ورودی را تقویت کردم و دام را در اطراف اتاق کشیدم
9. The theme'From log cabin to White House'dominates American folklore.
[ترجمه ترگمان]موضوع از کابین log تا کاخ سفید بر فرهنگ عامه مردم آمریکا غالب است
[ترجمه گوگل]تم 'از کابین ورود به کاخ سفید' متعلق به فولکلور آمریکایی است
[ترجمه گوگل]تم 'از کابین ورود به کاخ سفید' متعلق به فولکلور آمریکایی است
10. The poor family lived in a sordid log cabin in the valley.
[ترجمه ترگمان]خانواده بیچاره در یک کلبه چوبی کثیف در دره زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]خانواده فقیر در یک کابین ورودی خراب در دره زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]خانواده فقیر در یک کابین ورودی خراب در دره زندگی می کردند
11. My uncle lived in a log cabin.
[ترجمه ترگمان]عموی من در کابین چوبی زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]عموی من در یک کابین ورودی زندگی کرد
[ترجمه گوگل]عموی من در یک کابین ورودی زندگی کرد
12. The hunter hid in a log cabin.
[ترجمه ترگمان] شکارچی توی یه کلبه چوبی قایم شده
[ترجمه گوگل]شکارچی در یک کابین ورودی مخفی شده است
[ترجمه گوگل]شکارچی در یک کابین ورودی مخفی شده است
13. It has traced a familiar success story from log cabin to Guggenheim grants.
[ترجمه ترگمان]این داستان یک داستان موفقیت آشنا را از کابین log تا Guggenheim ردیابی کرده است
[ترجمه گوگل]این یک داستان موفقیت آشنا از کابین ورود به کمک های گوگنهایم را پیش بینی کرده است
[ترجمه گوگل]این یک داستان موفقیت آشنا از کابین ورود به کمک های گوگنهایم را پیش بینی کرده است
14. When I was I built a log cabin out of Popsicle sticks.
[ترجمه ترگمان]وقتی که من یه کلبه چوبی از بستنی یخی ساختم
[ترجمه گوگل]وقتی که من یک کابین ورودی از چوب Popsicle ساخته بودم
[ترجمه گوگل]وقتی که من یک کابین ورودی از چوب Popsicle ساخته بودم
15. The young pioneers lived in a little log caBin in the mountains during the summer camping.
[ترجمه ترگمان]این پیشگامان جوان در یک cabin چوبی در کوهستان در طول اردوی تابستانی زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]پیشگامان جوان در اردوگاه تابستانی در یک کوه کوچک در کوه زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]پیشگامان جوان در اردوگاه تابستانی در یک کوه کوچک در کوه زندگی می کردند
پیشنهاد کاربران
کلبه چوبی
کلمات دیگر: