کلمه جو
صفحه اصلی

turn round

انگلیسی به فارسی

دور زدن


برگشتن


تغییر عقیده دادن


وارونه کردن


آماده‌ی حرکت کردن (کشتی، هواپیما و غیره)


به انجام رساندن


انگلیسی به انگلیسی

• rotate in a circular path; surround, encircle

مترادف و متضاد

Put into an opposing position; to reverse


Revolve or rotate around a centre


Turn so as to be facing in the opposite direction


Change one's opinion or attitude (especially when becoming hostile etc.)


Make (a ship, airplane etc.) ready for departure


Process; to complete work on (something) (especially with a view to sending it on in a finished state)


جملات نمونه

1. The bus had to back up and turn round.
[ترجمه بهاران] گشتن
[ترجمه ترگمان]اتوبوس دوباره بالا رفت و برگشت
[ترجمه گوگل]اتوبوس باید پشت سر گذاشته شود و دور شود

2. Life sometimes, always is ironic. A turn round is probably I.
[ترجمه ترگمان]زندگی گاه، همیشه مضحک است یک چرخش، احتمالا من هستم
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات زندگی، حیرت انگیز است احتمالا من یک دور چرخشی هستم

3. She paused, but did not turn round.
[ترجمه ترگمان]مکث کرد، اما سر برنگرداند
[ترجمه گوگل]او متوقف شد، اما دور نرفت

4. It is inescapably clear that they won't turn round.
[ترجمه ترگمان]واضح است که دور و برش نیستند
[ترجمه گوگل]این غیر قابل چشم پوشی است که آنها دور نخواهند شد

5. The teeth on the gears mesh as they turn round.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به دور خود می چرخند، دندان های on به هم ساییده می شوند
[ترجمه گوگل]دنده ها روی چرخ دنده ها را به هم متصل می کنند

6. I think I'll take a turn round the garden.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم یک دور باغ بگردم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که من دور گردن باغچه می شوم

7. Do you think our housing sales will turn round during this year?
[ترجمه ترگمان]آیا فکر می کنید فروش مسکن ما در طول امسال تغییر خواهد کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا فکر می کنید فروش مسکن ما در طول این سال به دور خواهد شد؟

8. He had reached over to turn round a bottle of champagne so that the label didn't show.
[ترجمه ترگمان]دستش را دراز کرده بود تا بطری شامپاین را دور بزند تا برچسب آن نشان ندهد
[ترجمه گوگل]او برای رسیدن به یک بطری شامپاین به طوری که برچسب نشان ندهد، رفته بود

9. These cruise ships can turn round in two days.
[ترجمه ترگمان]این کشتی های تفریحی می توانند در عرض دو روز گرد هم آیند
[ترجمه گوگل]این کشتی های کروز می توانند در عرض دو روز گرد شوند

10. Turn round and let me look at your back.
[ترجمه ترگمان]برگرد و بگذار به پشتت نگاه کنم
[ترجمه گوگل]دور گردن و اجازه دهید به عقب نگاه کنم

11. He couldn't even be bothered to turn round.
[ترجمه ترگمان]او حتی نمی توانست به خودش زحمت بدهد که برگردد
[ترجمه گوگل]او حتی نمی تواند ناراحت شود که دور شود

12. We are delivering on our commitment to turn round Britain's public services.
[ترجمه ترگمان]ما در حال ارائه تعهد خود برای دور کردن خدمات عمومی بریتانیا هستیم
[ترجمه گوگل]ما بر تعهد ما برای تبدیل خدمات عمومی عمومی بریتانیا قرار داریم

13. And don't turn round when you talk to me.
[ترجمه ترگمان]و وقتی با من حرف می زنی برنگرد
[ترجمه گوگل]و هنگامی که با من صحبت می کنید، دور نگردید

14. You only had to turn round, and another one popped up.
[ترجمه ترگمان]تو فقط باید برگردی و یکی دیگه پیدا می شد
[ترجمه گوگل]شما فقط مجبور شدید دور بچرخید و یکی دیگر به نظر می رسید

پیشنهاد کاربران

دور بزن_بچرخ

دور زدن، برگشتن

رونق گرفتن _بهتر شدن


کلمات دیگر: