کلمه جو
صفحه اصلی

allotments

انگلیسی به فارسی

وظایف، سهم، تخصیص، تقسیم، تقدیر، پخش، جیره، تسهیم


پیشنهاد کاربران

on the allotments یعنی در قسمت های مختلف
allotment یعنی تقسیم یا جدا

جمله نمونه : up on Brokeback the the forest services has got d designated campsites on the allotment


کلمات دیگر: