وقایع نویس، تاری نویس
chronicler
وقایع نویس، تاری نویس
انگلیسی به فارسی
سالخدای، رویدادنویس، شدهبند، وقایعنگار
مترجم
انگلیسی به انگلیسی
• narrator; historian
جملات نمونه
1. The Crowland chronicler goes further and states bluntly that Bourgchier was compelled to play his part.
[ترجمه ترگمان]یک وقایعنگار ساده، با صراحت و صراحت می گوید که Bourgchier ناچار است نقش خود را ایفا کند
[ترجمه گوگل]کتابفروشی کرولند بیشتر می رود و به روشنی بیان می کند که Bourgchier مجبور شده است نقش خود را بازی کند
[ترجمه گوگل]کتابفروشی کرولند بیشتر می رود و به روشنی بیان می کند که Bourgchier مجبور شده است نقش خود را بازی کند
2. Indeed, one chronicler suggests that a rising against the oppressive behaviour of royal officials might easily have occurred.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت یک وقایعنگار معتقد است که قیام علیه رفتار ظالمانه مقامات سلطنتی ممکن است به آسانی رخ دهد
[ترجمه گوگل]در واقع، یک مترجم نشان می دهد که افزایش در برابر رفتار ظالمانه مقامات سلطنتی ممکن است به راحتی رخ داده است
[ترجمه گوگل]در واقع، یک مترجم نشان می دهد که افزایش در برابر رفتار ظالمانه مقامات سلطنتی ممکن است به راحتی رخ داده است
3. The Historical Scholar and Historical Chronicler also appeared in the late of the Southern Dynasties.
[ترجمه ترگمان]محقق تاریخی و تاریخی تاریخی نیز در اواخر دودمان جنوبی ظاهر شدند
[ترجمه گوگل]دانشمند تاریخی و متکلم تاریخی نیز در اواخر سلسله جنوبی ظاهر شد
[ترجمه گوگل]دانشمند تاریخی و متکلم تاریخی نیز در اواخر سلسله جنوبی ظاهر شد
4. Fitzgerald is considered the chronicler of the 1920 s in America and the spokesman of the " Lost Generation ".
[ترجمه ترگمان]فیتزجرالد در دهه ۱۹۲۰ در آمریکا و سخنگوی \"نسل گم شده\" در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]فیتزجرالد در سال 1920 میلادی در آمریکا و سخنگوی 'نسل خالی' در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]فیتزجرالد در سال 1920 میلادی در آمریکا و سخنگوی 'نسل خالی' در نظر گرفته شده است
5. According to certain chronicler, this great novelist is going to write no more long novel.
[ترجمه ترگمان]با توجه به یک وقایعنگار خاص، این نویسنده بزرگ قصد دارد رمان بلندی بنویسد
[ترجمه گوگل]به گفته برخی از مترجمین، این رمان نویس بزرگ نوشتن رمان طولانی تر را نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]به گفته برخی از مترجمین، این رمان نویس بزرگ نوشتن رمان طولانی تر را نخواهد داشت
6. Alexis de Tocqueville, the great French chronicler of early America, was once misquoted as having said: "America is the best country in the world to be poor. "
[ترجمه ترگمان]الکسیس دو توکویل (یک وقایعنگار بزرگ فرانسوی در اوایل آمریکا)گفته بود: \" آمریکا بهترین کشور جهان است که فقیر باشد \"
[ترجمه گوگل]الکسیس د توکویل، مترجم فرانسوی بزرگ در اوایل امریکا، زمانی به اشتباه گفت: 'آمریکا بهترین کشور جهان است که فقیر است '
[ترجمه گوگل]الکسیس د توکویل، مترجم فرانسوی بزرگ در اوایل امریکا، زمانی به اشتباه گفت: 'آمریکا بهترین کشور جهان است که فقیر است '
7. In Touch apparently has become the Official Chronicler of American Bedding.
[ترجمه ترگمان]In Touch به طور آشکار به chronicler رسمی of آمریکایی تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]ظاهرا در Touch ظاهرا تبدیل به رسمی نشنال مادری آمریکایی شده است
[ترجمه گوگل]ظاهرا در Touch ظاهرا تبدیل به رسمی نشنال مادری آمریکایی شده است
8. The chronicler sets down every detail, believing all to be of ultimate significance.
[ترجمه ترگمان]مورخ، همه جزئیات را زیر و رو می کند، و معتقد است که همه چیز از اهمیت غایی برخوردار است
[ترجمه گوگل]مورخان هر جزء را می بندد، و همه را به اهمیت نهایی می رساند
[ترجمه گوگل]مورخان هر جزء را می بندد، و همه را به اهمیت نهایی می رساند
9. A modern chronicler of hell might look to the lives of chronic - pain patients for inspiration.
[ترجمه ترگمان]یک مورخ مدرن جهنم ممکن است به زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن برای اله ام نگاه کند
[ترجمه گوگل]یک مترجم مدرن جهنم ممکن است به زندگی بیماران مزمن - درد برای الهام نگاه کند
[ترجمه گوگل]یک مترجم مدرن جهنم ممکن است به زندگی بیماران مزمن - درد برای الهام نگاه کند
10. His death marks the close of half a century of academic and literary history, of which he was the chronicler.
[ترجمه ترگمان]مرگش نزدیک به نیم قرن از تاریخ ادبی و ادبی بود که در آن او یک وقایعنگار بود
[ترجمه گوگل]مرگ او نشان از نزدیک به نیم قرن از تاریخ علمی و ادبی است، که از آن او بود مورخ
[ترجمه گوگل]مرگ او نشان از نزدیک به نیم قرن از تاریخ علمی و ادبی است، که از آن او بود مورخ
11. This implies knowledge on his part; he knows beforehand that this chronicler exists.
[ترجمه ترگمان]این امر دلالت بر آگاهی از سهم خود دارد؛ از قبل می داند که این مورخ وجود دارد
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که دانش خود را در دست دارد او پیش از این می داند که این مورخ وجود دارد
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که دانش خود را در دست دارد او پیش از این می داند که این مورخ وجود دارد
12. The overriding importance of death and disease in the seventeenth century have seldom found such a chronicler.
[ترجمه ترگمان]اهمیت مهم مرگ و بیماری در قرن هفدهم به ندرت چنین وقایعنگار ساده را پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]اهمیت حیاتی مرگ و بیماری در قرن هفدهم به ندرت چنین چنینی وجود دارد
[ترجمه گوگل]اهمیت حیاتی مرگ و بیماری در قرن هفدهم به ندرت چنین چنینی وجود دارد
13. He sounded more like Carl Sandburg in love hate thrall with great maddening Chicago than like the usual tough gritty moody chronicler of California's broken dreams.
[ترجمه ترگمان]او بیشتر شبیه کارل Sandburg بود که شیفته شیکاگو بود و او را دیوانه می کرد
[ترجمه گوگل]او بیشتر شبیه کارل ساندجبورگ را در عشق شگفت زده کرد با شگفت زده شدن از شیکاگو بسیار شبیه به موروثی معمولی ملودی خشن از رویاهای شکسته کالیفرنیا
[ترجمه گوگل]او بیشتر شبیه کارل ساندجبورگ را در عشق شگفت زده کرد با شگفت زده شدن از شیکاگو بسیار شبیه به موروثی معمولی ملودی خشن از رویاهای شکسته کالیفرنیا
14. After becoming Emperor of Rome, Nero'sdearest ambition was to sing in public, according to the Roman chronicler Suetonius.
[ترجمه ترگمان]به گفته سوئتونیوس مورخ رومی، نرون پس از آنکه به رم رسید، آرزو داشت در جمع آواز بخواند
[ترجمه گوگل]به گفته سوتونیوس، روان شناس رومی، پس از تبدیل شدن به امپراطور رم، جاه طلبی نرو به طور عمومی آواز خواند
[ترجمه گوگل]به گفته سوتونیوس، روان شناس رومی، پس از تبدیل شدن به امپراطور رم، جاه طلبی نرو به طور عمومی آواز خواند
پیشنهاد کاربران
مورخ
کلمات دیگر: