کلمه جو
صفحه اصلی

forty winks


(عامیانه) خواب کوتاه، چرت، چرت پس از نهار

انگلیسی به فارسی

چرت پس از نهار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a brief nap.
مشابه: doze, nap

• nap, light sleep

مترادف و متضاد

short sleep


Synonyms: blanket drill, catnap, crash, nap, power nap, rack time, sack time, siesta, snooze, some Zs, spot of sleep, wink, wink of sleep, zizz


جملات نمونه

1. I felt a lot better after I had forty winks.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه چهل بار پلک زدم احساس بهتری پیدا کردم
[ترجمه گوگل]احساس کردم خیلی بهتر از من بود چهل وهابیت

2. I managed to get forty winks after lunch.
[ترجمه ترگمان]بعد از ناهار، ساعت چهل و نیم بعد از ناهار دستم را دراز کردم
[ترجمه گوگل]من بعد از ناهار توانستم 40 دقیقه بروم

3. I'll feel much better when I've had forty winks.
[ترجمه ترگمان]وقتی چهل بار پلک می زنم حالم بهتر می شود
[ترجمه گوگل]من احساس می کنم خیلی خوب است، زمانی که من چهل وهابیت داشته ام

4. He usually has forty winks going home on the train.
[ترجمه ترگمان]او معمولا چهل چشمک می زند که به خانه باز می گردد
[ترجمه گوگل]او معمولا 40 تاکید دارد که در قطار به خانه می روند

5. I could do with forty winks right now and Otley would never miss me.
[ترجمه ترگمان]من با چهل و پنج تا چشمک بزنم و دی گه هیچ وقت دلم برای من تنگ نمی شه
[ترجمه گوگل]من می توانستم با چهل چشم انداز در حال حاضر و Otley من هرگز از دست من

6. I want to catch forty winks before the guests arrive.
[ترجمه ترگمان]می خواهم قبل از اینکه مهمان ها برسند چهل و چند بار پلک بزنم
[ترجمه گوگل]من میخواهم قبل از اینکه مهمانان وارد میشوند، چهل شبنم را بگیرند

7. I could use forty winks before I have to get to work.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه به کارم برسم، می توانم از چهل و چند ثانیه چشمک بزنم
[ترجمه گوگل]من می توانم قبل از اینکه بتوانم کار کنم، می توانم از 40 انگشت کوچک استفاده کنم

8. I'm just going to take forty winks before I go out later this evening.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که امشب از خانه بیرون بروم، می خواهم چهل و چند ثانیه چشمک بزنم
[ترجمه گوگل]من قبل از این که بعد از ظهر برم بیرون، من 40 دقیقه میام

9. She lay down on the sofa for forty winks.
[ترجمه ترگمان]روی کاناپه دراز کشید و چهل بار چشمک زد
[ترجمه گوگل]او برای مبلغ 40 دقیقه بر روی مبل نشست

10. I am going to grab forty winks before we go out to the party. I think it will be alate night.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه به مهمانی برویم، چهل و پنج ثانیه چشمک می زنم فکر کنم امشب \"alate\" باشه
[ترجمه گوگل]من میخواهم قبل از رفتن به حزب، چهل نفر را بکشیم من فکر می کنم شب خواهد بود

11. She'll just catch forty winks before getting ready for the party.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه برای مهمانی آماده شود، چهل و پنج ثانیه چشمک می زند
[ترجمه گوگل]او قبل از آماده شدن برای مهمانی، فقط 40 دقیقه را می فهمد

12. You look bleary - eyed. What you need most is forty winks.
[ترجمه ترگمان]چشم های خواب آلود به نظر می رسی چیزی که بیشتر احتیاج داری چهل و پنج تا چشمک می زند
[ترجمه گوگل]شما به نظر میرسید - چشم آنچه شما بیشتر به آن نیاز دارید، چهل و یک دقیقه است

پیشنهاد کاربران

چرتزدن بعداز ناهار


کلمات دیگر: