کلمه جو
صفحه اصلی

disco


موسیقی دیسکو -3وابسته به دیسکو -4 (به آهنگ دیسکو) رقصیدن، در دیسکو پای کوبی کردن، دیسکو، پیشوند:، دیسک مانند، گردکسان

انگلیسی به فارسی

دیسکو (کلاب شبانه جهت رقص با موزیک)


انگلیسی به انگلیسی

• night club where customers drink and dance to disco music; popular style of dance music characterized by electronic instrumentation and a heavy beat
a disco is a place where people dance to pop records.

مترادف و متضاد

discotheque


Synonyms: club, dance hall, nightclub, nightspot


جملات نمونه

1. He wanted to take me to a disco but I said no .
[ترجمه ترگمان]اون می خواست منو ببره دیسکو اما من گفتم نه
[ترجمه گوگل]او می خواست من را به دیسکو برد اما من گفتم نه

2. Have you seen that circular from the new disco center?
[ترجمه ترگمان]اون حلقه رو از مرکز دیسکو دیدی؟
[ترجمه گوگل]آیا این دیسک را از مرکز دیسکو جدید دیده اید؟

3. To tell the truth, I don't like disco.
[ترجمه ترگمان] راستشو بخوای، از دیسکو خوشم نمیاد
[ترجمه گوگل]برای گفتن حقیقت، من دیسکو را دوست ندارم

4. The boys and girls danced to the disco music.
[ترجمه ترگمان]پسرها و دخترها با موزیک دیسکو می رقصیدند
[ترجمه گوگل]پسران و دختران به موسیقی دیسکو رقصیدند

5. Come to the New Year disco and bring your partner!
[ترجمه ترگمان]بیا پیش دیسکو و شریکت رو بیار
[ترجمه گوگل]بیا به دیسکو سال نو و شریک زندگی خود را!

6. Is there a good disco round here?
[ترجمه ترگمان]اینجا دیسکو خوبی هست؟
[ترجمه گوگل]آیا اینجا دیسکو خوب وجود دارد؟

7. This disco is a magnet for young people.
[ترجمه ترگمان]این دیسکو a برای جوانان است
[ترجمه گوگل]این دیسکو برای جوانان یک آهنربا است

8. Let's invite her to the disco — she needs distraction.
[ترجمه ترگمان] بذار اون رو به دیسکو دعوت کنیم اون به حواس پرتی احتیاج داره
[ترجمه گوگل]بیایید او را به دیسکو دعوت کنیم - او نیاز به حواس پرتی دارد

9. Several parents acted as chaperones for the school disco.
[ترجمه ترگمان]چندین پدر و مادر به عنوان chaperones در the مدرسه عمل کردند
[ترجمه گوگل]والدین چندین بار به عنوان دیسکو مدرسه عمل کردند

10. We danced to the disco music.
[ترجمه ترگمان] ما با موسیقی دیسکو رقصیدیم
[ترجمه گوگل]ما به موسیقی دیسکو رقصیدیم

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

12. Their national distraction is going to the disco.
[ترجمه ترگمان]حواس پرتی ملی شون داره میره دیسکو
[ترجمه گوگل]حواس پرتی ملی آنها به دیسکو می رود

13. We're hiring a disco for the party.
[ترجمه ترگمان]ما داریم یه دیسکو رو برای مهمونی استخدام می کنیم
[ترجمه گوگل]ما دیسکو را برای حزب استخدام می کنیم

14. Teenage disco music pumped out at every station.
[ترجمه ترگمان]موسیقی دیسکو از هر ایستگاه خارج می شد
[ترجمه گوگل]موسیقی دیسکو نوجوان در هر ایستگاه پمپ می شود

15. The lighting at the disco was fantastic.
[ترجمه ترگمان]نورپردازی در دیسکو فوق العاده بود
[ترجمه گوگل]روشنایی در دیسکو فوق العاده بود

They discoed all night.

تمام شب در دیسکو رقصیدند.



کلمات دیگر: