• in a disapproving manner, condemningly
disapprovingly
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. He shook his head disapprovingly.
[ترجمه ترگمان]سرش را به علامت عدم موافقت تکان داد
[ترجمه گوگل]او سر خود را به طرز غیرقابل تصوری تکان داد
[ترجمه گوگل]او سر خود را به طرز غیرقابل تصوری تکان داد
2. He looked disapprovingly at the row of empty wine bottles.
[ترجمه ترگمان]با نارضایتی به ردیف بطری های خالی شراب نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او در ردیف بطری شراب خالی بی اعتبار نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او در ردیف بطری شراب خالی بی اعتبار نگاه کرد
3. When I suggested a drink, she coughed disapprovingly.
[ترجمه ترگمان]وقتی پیشنهاد مشروب تعارف کردم، با نارضایتی سرفه کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که من یک نوشیدنی پیشنهاد دادم، ناخوشایند سرفه کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که من یک نوشیدنی پیشنهاد دادم، ناخوشایند سرفه کرد
4. She glowered at him disapprovingly.
[ترجمه ترگمان]با نارضایتی به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به طرز ناخوشایندی به او خیره شد
[ترجمه گوگل]او به طرز ناخوشایندی به او خیره شد
5. Sandi looked at me disapprovingly from behind her desk.
[ترجمه ترگمان]با نارضایتی از پشت میزش به من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]سندی به من نگاه نکردن از پشت میز خود
[ترجمه گوگل]سندی به من نگاه نکردن از پشت میز خود
6. Mattie frowned at him disapprovingly.
[ترجمه ترگمان]مت با نارضایتی به او اخم کرد
[ترجمه گوگل]متی با ناراحتی از او ناراحت شد
[ترجمه گوگل]متی با ناراحتی از او ناراحت شد
7. Antonio looked at him disapprovingly.
[ترجمه ترگمان]انتونیو با عدم موافقت به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]آنتونیو به او ناسزا گفت
[ترجمه گوگل]آنتونیو به او ناسزا گفت
8. He gazed upon the scene disapprovingly.
[ترجمه ترگمان]با عدم موافقت به صحنه نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او صحنه را ناخوشایند نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او صحنه را ناخوشایند نگاه کرد
9. They looked at her disapprovingly.
[ترجمه ترگمان]با نارضایتی به او نگاه کردند
[ترجمه گوگل]آنها به ندرت به او نگاه کردند
[ترجمه گوگل]آنها به ندرت به او نگاه کردند
10. The math teacher frowned disapprovingly at the child.
[ترجمه ترگمان]معلم ریاضی با نارضایتی به کودک اخم کرد
[ترجمه گوگل]معلم ریاضی با ناراحتی از کودک ناراحت شد
[ترجمه گوگل]معلم ریاضی با ناراحتی از کودک ناراحت شد
11. The countess shook her head disapprovingly and wrathfully at every solemn expression in the manifesto.
[ترجمه ترگمان]کنتس با عدم موافقت سر خود را به علامت عدم موافقت تکان داد
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه در هر صورت ظالمانه در مانیفست، ناامیدانه و خشمگینانه سرش را تکان داد
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه در هر صورت ظالمانه در مانیفست، ناامیدانه و خشمگینانه سرش را تکان داد
12. She had a small[sentence dictionary], mean mouth that curled disapprovingly each time her husband wrote something in his diary.
[ترجمه ترگمان]او یک فرهنگ لغت کوچک داشت، دهانی که هر بار که شوهرش چیزی در دفتر خاطراتش می نوشت، آن را ناراضی می کرد
[ترجمه گوگل]او دیکشنری کوچک داشت، یعنی دهان که هر بار که شوهرش چیزی در دفتر خاطراتش نوشت، دلشوره می گرفت
[ترجمه گوگل]او دیکشنری کوچک داشت، یعنی دهان که هر بار که شوهرش چیزی در دفتر خاطراتش نوشت، دلشوره می گرفت
13. The driver yelled something at her as he passed, and the bystanders regarded her disapprovingly.
[ترجمه ترگمان]راننده هنگام عبور چیزی به او داد و کسانی که در کنارش ایستاده بودند با عدم موافقت او را می نگریستند
[ترجمه گوگل]راننده بعد از گذشت او چیزی در او فریاد زد، و عده ای آن را نپذیرفتند
[ترجمه گوگل]راننده بعد از گذشت او چیزی در او فریاد زد، و عده ای آن را نپذیرفتند
14. Prettybmay suggest a delicate feminine appearance and can be used disapprovingly of men.
[ترجمه ترگمان]Prettybmay یک ظاهر زنانه ظریف را پیشنهاد می کنند و از آن می توان با عدم پذیرش آدمیان به کار برد
[ترجمه گوگل]Prettybmay نشان می دهد ظاهر ظریف زنانه و می تواند مورد استفاده قرار نادرست از مردان است
[ترجمه گوگل]Prettybmay نشان می دهد ظاهر ظریف زنانه و می تواند مورد استفاده قرار نادرست از مردان است
15. She laid down the pipe and shook her head disapprovingly. Her face was serious now.
[ترجمه ترگمان]پیپ را کنار گذاشت و با عدم موافقت سرش را به علامت عدم موافقت تکان داد حالا چهره اش جدی شده بود
[ترجمه گوگل]او لوله را گذاشت و سرش را به طرز غیرقابل تصوری تکان داد چهره اش اکنون جدی بود
[ترجمه گوگل]او لوله را گذاشت و سرش را به طرز غیرقابل تصوری تکان داد چهره اش اکنون جدی بود
کلمات دیگر: