بطورناجوریاناموزون، ازروی عدم توافق
discordantly
بطورناجوریاناموزون، ازروی عدم توافق
انگلیسی به فارسی
بی اختیار
انگلیسی به انگلیسی
• in angry tones; inharmoniously, unmelodiously, dissonantly
جملات نمونه
1. The ignorant remark jars discordantly upon the hyper-sensitive brain; the King of Terrors is desecrated by that unwitting disrespect.
[ترجمه ترگمان]remark های نادان با صداهای گوناگون در مغز حساس و حساس او بی desecrated بی آن که بی unwitting بی unwitting بی desecrated بی حرمتی کنند
[ترجمه گوگل]قرص های نادان بر روی مغز فوق العاده حساس اختلاف نظر دارند پادشاه ترور توسط این بی احترامی ناخواسته مورد آزار و اذیت قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]قرص های نادان بر روی مغز فوق العاده حساس اختلاف نظر دارند پادشاه ترور توسط این بی احترامی ناخواسته مورد آزار و اذیت قرار می گیرد
2. Results; Except invalid, 5patients tumor discordantly was minished and pain was eased. The patients quantity of life increases.
[ترجمه ترگمان]نتایج: به جز نامعتبر، ۵ بیمار مبتلا به تومور مغزی minished و درد رفع شد تعداد بیماران افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]نتایج؛ تومور 5 بیمار تنها به تنهایی غیرقابل قبول بود و درد شدیدتر شد مقدار بیمارهای زندگی افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]نتایج؛ تومور 5 بیمار تنها به تنهایی غیرقابل قبول بود و درد شدیدتر شد مقدار بیمارهای زندگی افزایش می یابد
3. The walls of the rooms were discordantly papered.
[ترجمه ترگمان]دیواره ای اتاق ها با صداهای گوناگون کاغذدیواری داشتند
[ترجمه گوگل]دیوارهای اتاق به صورت غیرمستقیم چاپ شده بودند
[ترجمه گوگل]دیوارهای اتاق به صورت غیرمستقیم چاپ شده بودند
4. In one family's encampment, discordantly, sat a dresser with a mirrored door — how did the man who had brought that through the floodwater think it would be useful?
[ترجمه ترگمان]در اردوگاه یک خانواده با صداهای گوناگون و با صداهای گوناگون، یک کمد با در باز نشسته بود - چطور مردی که آن را از میان جمعیت اورده بود فکر می کرد این کار مفید خواهد بود؟
[ترجمه گوگل]در یک محوطه یک خانواده، به طور مخالف، یک صندلی با یک درب آینه نشسته بود - چگونه مردی که از طریق سیل آب آورده بود فکر می کرد که مفید خواهد بود؟
[ترجمه گوگل]در یک محوطه یک خانواده، به طور مخالف، یک صندلی با یک درب آینه نشسته بود - چگونه مردی که از طریق سیل آب آورده بود فکر می کرد که مفید خواهد بود؟
5. The piece ended discordantly.
[ترجمه ترگمان]قطعه با صداهای گوناگون به پایان رسید
[ترجمه گوگل]قطعه به طور متقابل به پایان رسید
[ترجمه گوگل]قطعه به طور متقابل به پایان رسید
6. It was found that each node responded to the employment demand discordantly, but the respond increased along the direction towards to the training node.
[ترجمه ترگمان]مشخص شد که هر گره به درخواست استخدام واکنش نشان می دهد، اما واکنش در امتداد جهت به سمت گره آموزش افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]مشخص شد که هر گره به تقاضای اشتغال پاسخ مناسبی می دهد، اما پاسخ در طول مسیر به سمت گره آموزش افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]مشخص شد که هر گره به تقاضای اشتغال پاسخ مناسبی می دهد، اما پاسخ در طول مسیر به سمت گره آموزش افزایش می یابد
کلمات دیگر: