(جانور شناسی) خرچنگ نعلی (راسته ی xiphosura و رده ی merostomata)
horseshoe crab
(جانور شناسی) خرچنگ نعلی (راسته ی xiphosura و رده ی merostomata)
انگلیسی به فارسی
خرچنگ نعل اسبی
(جانورشناسی) خرچنگ نعلی (راستهی Xiphosura و ردهی Merostomata)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: any of various hard-shelled sea crabs, having a united head and body of horseshoe shape and a long, stiff, pointed tail.
• primitive marine arthropod shaped like a horseshoe
جملات نمونه
1. One relation alone survives, the horseshoe crab.
[ترجمه ترگمان]تنها یک رابطه باقی است، خرچنگ نعل اسب
[ترجمه گوگل]یک رابطه به تنهایی زنده می ماند، خرچنگ اسب
[ترجمه گوگل]یک رابطه به تنهایی زنده می ماند، خرچنگ اسب
2. The horseshoe crab is preserved on a flat-bedded limestone.
[ترجمه ترگمان]خرچنگ نعل اسب در یک سنگ آهک flat قرار داده می شود
[ترجمه گوگل]خرگوش نعل اسب در یک سنگ آهک مسطح نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]خرگوش نعل اسب در یک سنگ آهک مسطح نگهداری می شود
3. The living horseshoe crab, Limulus; compare with Fig. 3
[ترجمه ترگمان]خرچنگ قورباغه زنده، Limulus، با شکل ۳ مقایسه می شود ۳
[ترجمه گوگل]خرچنگ اسب حیوانی Limulus؛ مقایسه با شکل 3
[ترجمه گوگل]خرچنگ اسب حیوانی Limulus؛ مقایسه با شکل 3
4. Perhaps this is why the horseshoe crabs developed the habit.
[ترجمه ترگمان]شاید به همین دلیل است که خرچنگ های نعل اسب عادت کرده اند
[ترجمه گوگل]شاید این به همین دلیل است که خرچنگ اسب سواری را توسعه داد
[ترجمه گوگل]شاید این به همین دلیل است که خرچنگ اسب سواری را توسعه داد
5. The horseshoe crab is not a true crab.
[ترجمه ترگمان]خرچنگ نعل اسب یک خرچنگ واقعی نیست
[ترجمه گوگل]خرچنگ نعل اسبی خرچنگ واقعی نیست
[ترجمه گوگل]خرچنگ نعل اسبی خرچنگ واقعی نیست
6. The content of trace elements in horseshoe crab plasma was determined by atomic absorption spectrophotometry.
[ترجمه ترگمان]محتوای عناصر ردیابی در پلاسمای نعل اسب با جذب اتمی spectrophotometry تعیین شد
[ترجمه گوگل]محتوای عناصر کمیاب در پلاسمای هارمونیک خرچنگ با استفاده از اسپکتروفتومتری جذب اتمی تعیین شد
[ترجمه گوگل]محتوای عناصر کمیاب در پلاسمای هارمونیک خرچنگ با استفاده از اسپکتروفتومتری جذب اتمی تعیین شد
7. The ultrastructure of nutrient cells in horseshoe crab(Tachypleus tridentatus)was observed with transmission electron microscope (TEM ).
[ترجمه ترگمان]The از سلول های ماده مغذی در خرچنگ نعلی (Tachypleus tridentatus)با میکروسکوپ الکترونی ترانسمیشن (TEM)مشاهده شد
[ترجمه گوگل]فراساختار سلول های مغذی در خرگوش نعل (Tachypleus tridentatus) با میکروسکوپ الکترونی انتقال (TEM) مشاهده شد
[ترجمه گوگل]فراساختار سلول های مغذی در خرگوش نعل (Tachypleus tridentatus) با میکروسکوپ الکترونی انتقال (TEM) مشاهده شد
8. The hemolymph system of horseshoe crab is composed of heart, blood vessels and hemolymph liquid.
[ترجمه ترگمان]سیستم hemolymph خرچنگ نعل اسب از قلب، رگ های خونی و مایع hemolymph تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]سیستم hemolymph خرچنگ نعل اسب از قلب، رگ های خونی و مایع همولیمف تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]سیستم hemolymph خرچنگ نعل اسب از قلب، رگ های خونی و مایع همولیمف تشکیل شده است
9. There are many advantages for peptides coming from horseshoe crab over other antimicrobial peptides.
[ترجمه ترگمان]مزایای بسیاری برای پپتیدهای حاصل از خرچنگ نعل اسبی روی دیگر پپتیدهای ضدمیکروبی وجود دارد
[ترجمه گوگل]مزایای زیادی برای پپتیدهای ناشی از خرچنگ اسب بر سایر پپتیدهای ضد میکروبی وجود دارد
[ترجمه گوگل]مزایای زیادی برای پپتیدهای ناشی از خرچنگ اسب بر سایر پپتیدهای ضد میکروبی وجود دارد
10. The horseshoe crab isn't really a crab at all.
[ترجمه ترگمان]خرچنگ نعل اسب واقعا یک خرچنگ نیست
[ترجمه گوگل]خرگوش نر نوعی خرچنگ نیست
[ترجمه گوگل]خرگوش نر نوعی خرچنگ نیست
11. But beneath its shell, the segmented character of the horseshoe crab is clear.
[ترجمه ترگمان]اما در زیر پوسته آن، ویژگی segmented خرچنگ نعل اسب روشن است
[ترجمه گوگل]اما در زیر پوسته خود، شخصیت قطعه خرچنگ نعلی روشن است
[ترجمه گوگل]اما در زیر پوسته خود، شخصیت قطعه خرچنگ نعلی روشن است
کلمات دیگر: