زبر و زرنگ، تردست، ماهر، چیره دست، بارکشی سریع، ادم ماهر دربازی
hotshot
زبر و زرنگ، تردست، ماهر، چیره دست، بارکشی سریع، ادم ماهر دربازی
انگلیسی به فارسی
بارکشی سریع، آدم ماهر دربازی
hotshot، خود ستا، ادم ماهر دربازی، بارکشی سریع، فعال، خود نما
انگلیسی به انگلیسی
• successful aggressive person who is often overly proud of his abilities or accomplishments; braggart; fast freight train
important and accomplished; overly proud of one's accomplishments or abilities; traveling or operating without stopping
important and accomplished; overly proud of one's accomplishments or abilities; traveling or operating without stopping
جملات نمونه
1. he is a hotshot in tennis
او در تنیس چیره دست است.
2. She's quite a hotshot at chess.
[ترجمه mohamadda333] اون خیلی تو شطرنج ماهر است
[ترجمه ترگمان]اون توی شطرنج خوب کار می کنه[ترجمه گوگل]او کاملا شوت زده است
3. Hotshots frequently work on the fire line for 24 to 36 hours at a stretch.
[ترجمه ترگمان]hotshots به مدت ۲۴ تا ۳۶ ساعت در امتداد خط آتش کار می کنند
[ترجمه گوگل]Hotshots اغلب در خط آتش برای 24 تا 36 ساعت در کشش کار می کنند
[ترجمه گوگل]Hotshots اغلب در خط آتش برای 24 تا 36 ساعت در کشش کار می کنند
4. In the war against wildfire, the hotshot crews of the U. S. Forest Service are considered the elite.
[ترجمه ترگمان]در جنگ با آتش، کارکنان ماهر یو اس خدمات جنگلی به عنوان نخبگان در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]در جنگ علیه آتش سوزی، خدمه hotshot خدمات جنگل U S Forest به عنوان نخبه شناخته می شود
[ترجمه گوگل]در جنگ علیه آتش سوزی، خدمه hotshot خدمات جنگل U S Forest به عنوان نخبه شناخته می شود
5. In the 40-pound pack that each hotshot carries is enough food, water and equipment to be self-sufficient for 2hours.
[ترجمه ترگمان]در بسته ۴۰ پوندی که هر فرد ماهر باخود حمل می کند غذای کافی، آب و تجهیزات کافی برای ۲ ساعت است
[ترجمه گوگل]در پکیج 40 پوند که هر هتشلوک حمل می کند، غذا، آب و تجهیزات کافی برای دو ساعته کافی است
[ترجمه گوگل]در پکیج 40 پوند که هر هتشلوک حمل می کند، غذا، آب و تجهیزات کافی برای دو ساعته کافی است
6. Experience, training and fitness sets hotshots apart from so-called Type 2 crews, the infantry of firefighting.
[ترجمه ترگمان]تجربه، آموزش و تناسب اندام، غیر از خدمه تیپ ۲، پیاده نظام آتش نشانی را از هم جدا می کند
[ترجمه گوگل]تجربه، آموزش و تناسب اندام، از جمله افرادی که به اصطلاح Type 2، پیاده نظام آتش نشانی هستند جدا می شود
[ترجمه گوگل]تجربه، آموزش و تناسب اندام، از جمله افرادی که به اصطلاح Type 2، پیاده نظام آتش نشانی هستند جدا می شود
7. We spot camels and a fancy terminal with hotshot architecture.
[ترجمه ترگمان]ما شترها را تشخیص می دهیم و یک پایانه مخصوص به سبک معماری را تشخیص می دهیم
[ترجمه گوگل]ما شتر ها و یک ترمینال فانتزی با معماری hotshot قرار می دهیم
[ترجمه گوگل]ما شتر ها و یک ترمینال فانتزی با معماری hotshot قرار می دهیم
8. What makes a hotshot doc leave the big apple for Seattle?
[ترجمه ترگمان]چه چیزی یک پزشک ماهر را وادار می کند که سیب بزرگ را برای سیاتل ترک کند؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی باعث می شود یک سند hotshot ضبط سیب بزرگ برای سیاتل؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی باعث می شود یک سند hotshot ضبط سیب بزرگ برای سیاتل؟
9. Webpage picture saves hotshot free edition is picture of a webpage saves freeware public domain software.
[ترجمه ترگمان]تصویری از صفحه وب که نرم افزار دامنه عمومی رایگان را ذخیره می کند، تصویر Webpage را ذخیره می کند
[ترجمه گوگل]تصویر صفحه وب موجب صرفه جویی در نسخه رایگان hotshot تصویر از یک صفحه وب موجب صرفه جویی نرم افزار نرم افزار عمومی است
[ترجمه گوگل]تصویر صفحه وب موجب صرفه جویی در نسخه رایگان hotshot تصویر از یک صفحه وب موجب صرفه جویی نرم افزار نرم افزار عمومی است
10. Kyle: All right, hotshot. Let me see what you've got.
[ترجمه ترگمان]خیلی خب، نابغه بذار ببینم چی داری
[ترجمه گوگل]کایل: خب، خب اجازه دهید ببینم آنچه شما کردم
[ترجمه گوگل]کایل: خب، خب اجازه دهید ببینم آنچه شما کردم
11. Bill Gates is a hotshot computer expert.
[ترجمه ترگمان](بیل گیتس)یک متخصص خبره کامپیوتری است
[ترجمه گوگل]بیل گیتس یک متخصص کامپیوتر است
[ترجمه گوگل]بیل گیتس یک متخصص کامپیوتر است
12. Zhang Juying not only it is to breed hotshot, still sways the market wet.
[ترجمه ترگمان]ژانگ Juying نه تنها اسب ماهر را پرورش می دهد و هنوز بازار را خیس می کند
[ترجمه گوگل]ژانگ جوین نه تنها این است که حشرات را پرورش دهد، هنوز هم بازار مرطوب است
[ترجمه گوگل]ژانگ جوین نه تنها این است که حشرات را پرورش دهد، هنوز هم بازار مرطوب است
13. She's a hotshot broker on Wall Street.
[ترجمه ترگمان]اون یه دلال حرفه ای تو \"وال استریت\" - ه
[ترجمه گوگل]او یک کارگزار hotshot در وال استریت است
[ترجمه گوگل]او یک کارگزار hotshot در وال استریت است
14. What makes a hotshot like this jump out his window?
[ترجمه ترگمان]چی باعث شده که آدم حرفه ای مثل این بپره بیرون از پنجره؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی باعث می شود که یک hotshot مثل این از پنجره او پرش کند؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی باعث می شود که یک hotshot مثل این از پنجره او پرش کند؟
15. He's a hotshot at archery.
[ترجمه ترگمان]اون تو تیراندازی ماهر هست
[ترجمه گوگل]او در حال تیراندازی است
[ترجمه گوگل]او در حال تیراندازی است
He is a hotshot in tennis.
او در تنیس چیرهدست است.
پیشنهاد کاربران
کنایه : باهوش , کاربلد , حرفه ای
ماهر، خبره و موفق در زمینه ای
حمل و نقل سریع
کلمات دیگر: