کلمه جو
صفحه اصلی

gun control

انگلیسی به فارسی

کنترل اسلحه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the practice or policy of enacting and enforcing laws that impose stricter regulations on the sale, possession, and use of guns.

- Democrats tend to support gun control.
[ترجمه ترگمان] دموکرات ها تمایل دارند از کنترل سلاح حمایت کنند
[ترجمه گوگل] دموکرات ها تمایل دارند از کنترل اسلحه حمایت کنند

• governmental supervision and regulation of the ownership of firearms (e.g. licensing requirements, background checks on gun buyers, etc.)

جملات نمونه

1. The gun control measures narrowly squeaked through Congress.
[ترجمه ترگمان]کنترل اسلحه از طریق کنگره به سختی زیر و رو شد
[ترجمه گوگل]اقدامات کنترل اسلحه به وضوح از طریق کنگره انجام می شود

2. The party finally split over the issue of gun control.
[ترجمه ترگمان]این حزب در نهایت به مساله کنترل سلاح تقسیم شد
[ترجمه گوگل]این حزب در نهایت به موضوع کنترل تفنگ تقسیم شد

3. The government must take decisive action on gun control.
[ترجمه ترگمان]دولت باید اقدام قاطع در مورد کنترل سلاح انجام دهد
[ترجمه گوگل]دولت باید اقدام قاطع در کنترل اسلحه انجام دهد

4. The issue of gun control will dominate the next election.
[ترجمه ترگمان]مساله کنترل سلاح بر انتخابات بعدی مسلط خواهد بود
[ترجمه گوگل]مسئله کنترل اسلحه در انتخابات بعدی تسلط خواهد یافت

5. They have very strict gun control in Sweden.
[ترجمه ترگمان]آن ها کنترل دقیق سلاح در سوئد را دارند
[ترجمه گوگل]آنها در سوئد دارای کنترل دقیق تفنگ هستند

6. The article simply echoed the NRA's arguments against gun control.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به سادگی بحث های NRA را در برابر کنترل سلاح تکرار کرد
[ترجمه گوگل]این مقاله به سادگی به استدلال های NRA در برابر کنترل اسلحه پاسخ می دهد

7. Gun control advocates are lobbying hard for new laws.
[ترجمه ترگمان]حامیان کنترل اسلحه برای قوانین جدید لابی گری می کنند
[ترجمه گوگل]طرفداران کنترل تفنگ لابی سخت برای قوانین جدید هستند

8. He's been promising voters that he'll support gun control, now it's time to fish or cut bait.
[ترجمه ترگمان]او به رای دهندگان قول داده که کنترل اسلحه را تامین خواهد کرد، و حالا وقتش است که ماهی بگیرد یا طعمه را ببرد
[ترجمه گوگل]او به رای دهندگان امیدوار است که از کنترل اسلحه پشتیبانی کند، و اکنون وقت آن رسیده است تا ماهی و یا طعمه را کاهش دهد

9. He would outlaw abortion and end gun control.
[ترجمه ترگمان]او سقط جنین را غیرقانونی می کرد و کنترل سلاح را به پایان می رساند
[ترجمه گوگل]او سقط جنین را ممنوع کرده و کنترل اسلحه را پایان می دهد

10. The shootings have sparked a national debate over gun control.
[ترجمه ترگمان]تیراندازی ها منجر به بحث ملی در مورد کنترل سلاح شده است
[ترجمه گوگل]این تیراندازی ها یک بحث ملی در مورد کنترل تفنگ ایجاد کرده است

11. Strong majorities of freshmen want more gun control, tougher environmental laws, and support gay rights.
[ترجمه ترگمان]اکثریت قوی دانشجویان سال اول خواهان کنترل سلاح بیشتر، قوانین سختگیرانه زیست محیطی و حمایت از حقوق همجنس گرا هستند
[ترجمه گوگل]اکثریت قریب به اتفاق دانش آموزان ابتدایی مایل به کنترل بیشتر اسلحه، قوانین زیست محیطی سخت تر و حمایت از حقوق همجنسگرا هستند

12. She also would press for tougher gun control measures, such as licensing all new handgun owners.
[ترجمه ترگمان]او همچنین برای اقدامات سخت گیرانه کنترل سلاح، از جمله مجوز دادن به صاحبان سلاح های دستی جدید، فشار می آورد
[ترجمه گوگل]او همچنین برای اقدامات کنترل تسلیحات سخت تر مانند صدور مجوز همه صاحبان تفنگ های جدید فشار می آورد

13. The demand for tighter gun control is especially widespread and intense among women.
[ترجمه ترگمان]تقاضا برای کنترل سلاح فشرده به ویژه در بین زنان بسیار گسترده و شدید است
[ترجمه گوگل]تقاضا برای کنترل تسلیحات اسلحه به ویژه در میان زنان گسترده و شدید است

14. Gun control laws are favored by a clear majority of Americans.
[ترجمه ترگمان]قوانین کنترل اسلحه توسط اکثریت مشخصی از آمریکایی ها مورد توجه قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]قوانین کنترل تفنگ ها توسط اکثر آمریکایی ها واجب است


کلمات دیگر: