کلمه جو
صفحه اصلی

forwardly


با پررویی، جسورانه، گستاخانه، (نادر) در جلو، به سوی پیش، عجولانه، مشتاقانه

انگلیسی به فارسی

با پررویی، جسورانه، گستاخانه


(نادر) در جلو، به سوی پیش


(قدیمی) مشتاقانه، با میل


به جلو


انگلیسی به انگلیسی

• in an outgoing manner, boldly, eagerly; toward the front

جملات نمونه

1. They do not forwardly attack those errors which are in fashion at court or are countenanced by the government.
[ترجمه ترگمان]آن ها به این اشتباه ات که در دادگاه مد نظر دارند حمله نمی کنند و یا توسط دولت مورد پشتیبانی قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها به طور مستقیم به خطاهایی که در دادگاه در مد و یا توسط دولت تطبیق می کنند، حمله نمی کنند

2. A man of perfect practice doesn't sermonize forwardly without other's consulting him.
[ترجمه ترگمان]یک مرد با تمرین کامل بدون مشورت با او به forwardly نمی رود
[ترجمه گوگل]مردی که عمل کامل را انجام می دهد بدون اینکه دیگران با او مشورت کنند، فرمانروایی نمی کنند

3. The traitor in strait straight forwardly told me the traits of the bait.
[ترجمه ترگمان]آن خائن که در آن نزدیکی بود، ویژگی های طعمه را به من گفت
[ترجمه گوگل]خائن به سرعت به سمت راست به من گفت که صفات طعمه

4. The traitor in straIt'straight forwardly told me the traits of the bait.
[ترجمه ترگمان]خائن در strait رک و راست، ویژگی های طعمه را به من گفت
[ترجمه گوگل]خائن به طور مستقیم به طور مستقیم به من اشاره کرد که صفات طعمه

5. Establish policies and processes forwardly in order to strengthen the existing systems and processes.
[ترجمه ترگمان]ایجاد سیاست ها و فرایندها به منظور تقویت سیستم ها و فرآیندهای موجود
[ترجمه گوگل]برای تقویت سیستم ها و فرآیندهای موجود، سیاست ها و فرایندها را به جلو بگذارید

6. He had no forwardly idea or desire for enjoyment.
[ترجمه ترگمان]او هیچ نمی دانست و نه میل به لذت بردن
[ترجمه گوگل]او هیچ پیشنهاد ایده ای یا تمایل به لذت را نداشت

7. Forwardly push the usage of Lean Production mode, orientate multi-species short run production.
[ترجمه ترگمان]forwardly استفاده از مد تولید ناب را تحت فشار قرار می دهد، orientate چند گونه تولید کوتاه را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]به طور پیش فرض استفاده از حالت تولید ناب را فشار می دهد، تولید چند تولید کوتاه مدت را هدایت می کند

8. All relevant departments should develop team spirit, manage forwardly, self-harmonize and take responsibility automatically without any buckpassing and wrangle.
[ترجمه ترگمان]تمام بخش های مربوطه باید روحیه تیمی را توسعه دهند، forwardly، خود - هماهنگی را مدیریت کنند و به طور خودکار بدون هیچ buckpassing و نزاع مسیولیت بگیرند
[ترجمه گوگل]تمام بخش های مربوطه باید روحیه تیم، رویکرد مدیریتی، هماهنگ سازی خود و مسئولیت را به صورت خودکار بدون هیچ گونه سوء استفاده و اختلال در نظر بگیرند

9. Her friends all forwardly helped her after they heard her family's difficult situation.
[ترجمه ترگمان]دوستانش بعد از این که وضعیت دشوار خانواده اش را شنیدند به او کمک کردند
[ترجمه گوگل]دوستانش بعد از اینکه وضعیت دشواری خانواده شان را شنیدند، به او کمک کردند

10. Now K effective can be defined relatively straight forwardly by production of neutrons divided by losses.
[ترجمه ترگمان]حال K موثر می تواند به طور نسبتا مستقیم با تولید نوترون ها که به وسیله زیان تقسیم می شود تعریف شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر K تولید می تواند به طور نسبی به طور مستقیم توسط تولید نوترون تقسیم شده توسط تلفات تعریف شده است

11. Forwardly designed wheelbase - with both front and rear wheels positioned forward of where you normally find them.
[ترجمه ترگمان]forwardly طراحی شده wheelbase - با هر دو چرخ های جلو و عقب که به جلو حرکت می کنند، جایی که به طور معمول آن ها را پیدا می کنید
[ترجمه گوگل]فاصله دو طرفه طراحی شده - با هر دو چرخ جلو و عقب قرار داده شده در جلو از جایی که شما به طور معمول آنها را پیدا کنید

12. When baby's hands are separated, he can fiddle with each article willingly, and he is stimulated to study and engage many activities forwardly .
[ترجمه ترگمان]زمانی که دستان کودک از هم جدا می شوند، او می تواند با میل حاضر با هر مقاله بازی کند، و برای تحصیل تحریک می شود و فعالیت های بسیاری را درگیر می کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که دستان کودک از هم جدا می شوند، او می تواند با هر مقاله مهربانانه، و او تحریک به مطالعه و فعالیت های بسیاری را به جلو درگیر

13. Biological immune system can resist the attack of extra virus forwardly, its role of organism in the safe system is very similar with the computer filed.
[ترجمه ترگمان]سیستم ایمنی زیستی می تواند در برابر حمله ویروس بیشتر مقاوم باشد، نقش ارگانیسم در سیستم ایمن بسیار شبیه کامپیوتر است
[ترجمه گوگل]سیستم ایمنی زیستی می تواند به جلوگیری از حمله ویروس اضافی، نقش آن در سیستم ایمنی بسیار مشابه با کامپیوتر است

14. The LTM can fully stimulate the student's enthusiasm and initiative, and it enables the students to study independently and forwardly, to make, to carry out and to evaluate their plans efficiently.
[ترجمه ترگمان]The می توانند به طور کامل شور و اشتیاق دانش آموز را تحریک کنند، و به دانش آموزان امکان می دهد تا مستقلا و forwardly مطالعه کنند تا بتوانند برنامه خود را به طور موثر ارزیابی و ارزیابی کنند
[ترجمه گوگل]LTM می تواند شور و شوق و ابتکار دانش آموز را به طور کامل تحریک کند و دانشجویان را قادر می سازد تا به طور مستقل و پیش رو مطالعه کنند، برنامه های خود را به طور موثر انجام دهند و ارزیابی کنند

Don't talk to your mother forwardly!

با مادرت گستاخانه حرف نزن!



کلمات دیگر: