کلمه جو
صفحه اصلی

guan


(جانور شناسی) مرغ گوان (تیره ی cracidae از ماکیان بومی آمریکای مرکزی و جنوبی که از میوه تغذیه می کند)، جنسی از پرندگان بزرگ ازراسته ماکیان gallinae

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) جنسی از پرندگان بزرگ ازراسته ماکیان( gallinae )


گوانگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several large fowls of Central and South America that live in jungles and feed on fruit.

• large bird of the curassow family resembling a turkey that lives in trees and eats fruits (native to central and south america)

جملات نمونه

1. Punished but hardly chastened, Mr. Guan keeps his American-made Robinson copter in a quasi hangar at his yacht club, on the banks of the milky Ou River some 30 minutes from downtown Wenzhou.
[ترجمه ترگمان]آقای جوان به سختی تنبیه شد اما به سختی تنبیه شد، آقای جوان، Robinson آمریکایی را در آشیانه شبه خود در ساحل of در فاصله ۳۰ دقیقه از مرکز شهر Wenzhou نگه می دارد
[ترجمه گوگل]آقای گوان قاتل آمریکایی Robinson خود را در یک باشگاه قایقرانی خود، در حدود 30 دقیقه از مرکز شهر Wenzhou، در قایق موتوری قایقرانی خود نگه می دارد

2. Ju - Ying Guan Xia Yu and worst, and got face cream are Liangshan.
[ترجمه ترگمان]Ju، Guan یو و بدتر از این، و got با کرم روبرو هستند
[ترجمه گوگل]Ju - یینگ Guan Xia یو و بدترین، و کرم صورت Liangshan هستند

3. There are, however, few articles concerning Guan Zhang's law thoughts comprehensively. "
[ترجمه ترگمان]با این حال، مقالات اندکی در رابطه با افکار قانون گوان به صورت جامع ارائه شده است
[ترجمه گوگل]با این حال، چندین مقالۀ مربوط به قوانین قانون گوانگگن به طور جامع وجود دارد '

4. A comparison between Qin Guan and Sushi in their styles of writing is helpful to our completer understanding and evaluation of Qin Guan's poems.
[ترجمه ترگمان]مقایسه بین چین و سوشی در سبک نویسندگی به درک و ارزیابی our و ارزیابی اشعار (چین)کمک می کند
[ترجمه گوگل]مقایسهای بین چینی گوان و سوشی در سبکهای نوشتن آنها به درک و ارزیابی کامل اشعار چین گوان کمک می کند

5. Secondly, the good community property Guan.
[ترجمه ترگمان]دوم، the املاک و مستغلات، ماکیان
[ترجمه گوگل]دوم، املاک جامعه خوب Guan

6. Big Sister speaker, Guan Tingting was in a bitter destroy Liu Xing, a post - release arm.
[ترجمه ترگمان]سخنگوی بزرگ خواهر، Guan Tingting در یک نابودی تلخ، یک بازوی پس از آزادی بود
[ترجمه گوگل]سخنران بزرگ خواهر، گوان تینگینگ در حال نابودی لیو Xing، یک بازوی پس از انتشار است

7. Guan Hong from Hubei. She set three records on route to winning the final of women's46- kilogramme weightlifting.
[ترجمه ترگمان]گوان هنگ از هوبی او سه رکورد در راه برنده شدن نهایی وزنه برداری زنان و کیلوگرم وزنه برداری زنان ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]گوان هنگ از هوبئی او سه رکورد در مسیر پیروزی نهایی وزن 44 کیلوگرم وزنه برداری را بر عهده گرفت

8. Sung by envoy is also specific to Guan Ming, is eight, ninth rank the general term for a small military attache.
[ترجمه ترگمان]Sung که توسط فرستاده به دست فرستاده ویژه به Guan مینگ، هشت، نهم و دوره عمومی وابسته به وابسته نظامی کوچک قرار دارد
[ترجمه گوگل]سونگ توسط فرستنده نیز خاص به Guan مینگ، هشت، رتبه نهم به معنای کلی برای یک مأموریت نظامی کوچک است

9. Guan Z, Lu JF . Basic of Numerical Analysis. Beijing: Higher Education Press, 1998 ( in Chinese ) .
[ترجمه ترگمان]Guan Z، لو جی تحلیل عددی پکن: انتشارات عالی آموزش، ۱۹۹۸ (در چین)
[ترجمه گوگل]گوان Z، لو JF پایه ای از تجزیه و تحلیل عددی پکن: مطبوعات آموزش عالی، 1998 (به زبان چینی)

10. Next, further standard company Dong Jianshi Gao Guan and shareholder's transaction behavior.
[ترجمه ترگمان]سپس، شرکت استاندارد بعدی دونگ Jianshi Gao گوان و رفتار معامله سهام است
[ترجمه گوگل]بعد، شرکت استاندارد بیشتر Dong Jianshi گائو Guan و رفتار معامله سهامداران

11. Him Guan Guoguang painted a piece of picture, have quite " plutonomy " flavour.
[ترجمه ترگمان]او، Guan، یک تکه عکس را نقاشی کرد، طعم آن کاملا \"plutonomy\" بود
[ترجمه گوگل]او Guan Guoguang یک قطعه عکس را نقاشی کرده است، طعم کاملا 'plutonomy' دارد

12. Guan laughingly said, " That's unnecessary. " Then he gave orders to hold a dinner for Hua Tuo.
[ترجمه ترگمان]ماکیان خنده کنان گفت: \" این کار غیر ضروری است \"
[ترجمه گوگل]گوان می گوید: 'این غیر ضروری است سپس او دستور داد تا شام را برای هوآو برگزار کنی

13. They learned that the man was named Guan Yu.
[ترجمه ترگمان]آن ها فهمیدند که این مرد Guan یو نامیده شده است
[ترجمه گوگل]آنها متوجه شدند که این مرد به نام گوان یو شناخته شد

14. Guan and Zhang had nothing more to say, But they walked away sneeringly.
[ترجمه ترگمان]Guan و ژانگ چیزی برای گفتن نداشتند، اما آن ها با انزجار از آنجا دور شدند
[ترجمه گوگل]گوان و ژانگ هیچ چیز دیگری برای گفتن نداشتند، اما به سختی می رفتند

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!


کلمات دیگر: