گلف استریم (جریان مداوم آبهای گرم خلیج مکزیک در امتداد ساحل شرقی آمریکای شمالی و سپس به سوی شرق و سواحل غربی اروپای شمالی - به خاطر این جریان است که هوای اروپای غربی تا اندازه ای تعدیل می شود)، جریان خلیج مکزیک، وزانه ی گلف
gulf stream
گلف استریم (جریان مداوم آبهای گرم خلیج مکزیک در امتداد ساحل شرقی آمریکای شمالی و سپس به سوی شرق و سواحل غربی اروپای شمالی - به خاطر این جریان است که هوای اروپای غربی تا اندازه ای تعدیل می شود)، جریان خلیج مکزیک، وزانه ی گلف
انگلیسی به فارسی
گلف استریم (جریان مداوم آبهای گرم خلیج مکزیک در امتداد ساحل شرقی آمریکای شمالی و سپس بهسوی شرق و سواحل غربی اروپای شمالی - بهخاطر این جریان استکه هوای اروپای غربی تا اندازهای تعدیل میشود)، جریان خلیج مکزیک، وزانهی گلف
جریان خلیج
انگلیسی به انگلیسی
• body of water in the atlantic ocean that flows from mexico to europe and influences the climate in the regions it passes through
the gulf stream is a warm ocean current which flows from the gulf of mexico, along the south-east coast of the united states, and north-eastwards in the atlantic ocean.
the gulf stream is a warm ocean current which flows from the gulf of mexico, along the south-east coast of the united states, and north-eastwards in the atlantic ocean.
جملات نمونه
1. The local climate is influenced by the Gulf Stream.
[ترجمه ترگمان]آب و هوای محلی تحت تاثیر جریان خلیج است
[ترجمه گوگل]آب و هوای محلی تحت تاثیر جریان Gulf Stream قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]آب و هوای محلی تحت تاثیر جریان Gulf Stream قرار گرفته است
2. Thanks to the warming influence of the Gulf Stream, the climate is also mild, temperatures rarely dropping much below freezing.
[ترجمه ترگمان]با توجه به تاثیر گرم شدن جریان هوای خلیج، آب و هوا نیز ملایم است و دما به ندرت در زیر صفر قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]با توجه به نفوذ گرم شدن جریان خلیج فارس، آب و هوا نیز خفیف است، و درجه حرارت به ندرت کاهش می یابد بسیار پایین تر از انجماد
[ترجمه گوگل]با توجه به نفوذ گرم شدن جریان خلیج فارس، آب و هوا نیز خفیف است، و درجه حرارت به ندرت کاهش می یابد بسیار پایین تر از انجماد
3. Like the modern-day Gulf Stream, these waters warmed and humidified the two landmasses.
[ترجمه ترگمان]این آب های مانند جریان مدرن خلیج، این آب های گرم را گرم و گرم می کنند
[ترجمه گوگل]این آبها مانند جریان خلیج فارس مدرن، این دو آب زمین را گرم و مرطوب کردند
[ترجمه گوگل]این آبها مانند جریان خلیج فارس مدرن، این دو آب زمین را گرم و مرطوب کردند
4. The Gulf Stream carries tropical heat from the Caribbean to northern Europe but is already being disrupted by meltwater pouring from the Arctic as global warming intensifies.
[ترجمه ترگمان]جریان خلیج (خلیج)گرمای استوایی را از دریای کاراییب به شمال اروپا حمل می کند اما در حال حاضر با ریختن meltwater از قطب شمال به عنوان گرم شدن جهانی هوای کره زمین، مختل شده است
[ترجمه گوگل]جریان Gulf Stream گرمای گرمایی را از دریای کارائیب به شمال اروپا حمل می کند، اما به دلیل گرمایش و گرمایش جهانی از طریق قطرات ذوب شده از قطب شمال، اختلال ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]جریان Gulf Stream گرمای گرمایی را از دریای کارائیب به شمال اروپا حمل می کند، اما به دلیل گرمایش و گرمایش جهانی از طریق قطرات ذوب شده از قطب شمال، اختلال ایجاد می شود
5. Hansen says if the Gulf stream were to weaken it could affect marine life.
[ترجمه ترگمان]هانسن می گوید که اگر جریان خلیج تضعیف شود می تواند بر زندگی دریایی تاثیر بگذارد
[ترجمه گوگل]هانسن می گوید اگر جریان خلیج برای تضعیف شدن باشد، می تواند زندگی دریایی را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه گوگل]هانسن می گوید اگر جریان خلیج برای تضعیف شدن باشد، می تواند زندگی دریایی را تحت تاثیر قرار دهد
6. The oil has already reached the Gulf Stream and could be distributed among all the oceans of the world through the interlinking currents of that stream.
[ترجمه ترگمان]نفت در حال حاضر به جریان خلیج رسیده است و می تواند بین تمام اقیانوس های جهان از طریق کانال های رابط این جریان توزیع شود
[ترجمه گوگل]این نفت در حال حاضر به جریان خلیج فارس رسیده است و می تواند از طریق جریان های همجوشی آن جریان را در میان تمام اقیانوس های جهان توزیع کند
[ترجمه گوگل]این نفت در حال حاضر به جریان خلیج فارس رسیده است و می تواند از طریق جریان های همجوشی آن جریان را در میان تمام اقیانوس های جهان توزیع کند
7. Another environmental factor is the character of the Gulf Stream.
[ترجمه ترگمان]عامل محیطی دیگر ویژگی جریان خلیج است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از عوامل محیطی، ماهیت جریان Gulf Storm است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از عوامل محیطی، ماهیت جریان Gulf Storm است
8. The great surge had built up in the Gulf Stream.
[ترجمه ترگمان]موج عظیمی در جریان خلیج احداث شده بود
[ترجمه گوگل]افزایش شدید در جریان خلیج فارس
[ترجمه گوگل]افزایش شدید در جریان خلیج فارس
9. It has long been realized that the Gulf Stream carries warm water into the Norwegian Sea.
[ترجمه ترگمان]مدت ها است که پی برده است که جریان آب خلیج، آب گرمی را به دریای نروژ حمل می کند
[ترجمه گوگل]مدتهاست متوجه شده اید که جریان خلیج فارس آب گرم را به دریای نروژی حمل می کند
[ترجمه گوگل]مدتهاست متوجه شده اید که جریان خلیج فارس آب گرم را به دریای نروژی حمل می کند
10. Hemingway's novelette tells of the Cuban fisherman Santiago who for 84 luckless days has rowed his skiff into the Gulf Stream in quest of marlin.
[ترجمه ترگمان]novelette از ماهیگیر کوبا، سانتیاگو، که ۸۴ روز بود قایق خود را با قایق خود در خلیج خلیج در جستجوی of پارو زده بود، می گوید
[ترجمه گوگل]نوامبر هیمینگوی از ماهیگیران کانیایی سانتیاگو می گوید که برای 84 روز بی رحمانه کشتی خود را به جریان خلیج فارس در تلاش مارلین راند
[ترجمه گوگل]نوامبر هیمینگوی از ماهیگیران کانیایی سانتیاگو می گوید که برای 84 روز بی رحمانه کشتی خود را به جریان خلیج فارس در تلاش مارلین راند
11. The seasonal variation of phytoplankton, zooplankton and nutrients at a fixed station and in the Extended Gulf Stream System are studied by using a vertically averaged plankton model, respectively.
[ترجمه ترگمان]تغییر فصلی of، zooplankton و مواد غذایی در یک ایستگاه ثابت و در سیستم جریان خلیج گسترش یافته به ترتیب با استفاده از یک مدل vertically میانگین به ترتیب plankton مطالعه می شوند
[ترجمه گوگل]تنوع فصلی فیتوپلانکتون، زئوپلانکتون و مواد مغذی در یک ایستگاه ثابت و در سیستم جریان خلیج فارس با استفاده از یک مدل پلانکتون مرکزی عمودی مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]تنوع فصلی فیتوپلانکتون، زئوپلانکتون و مواد مغذی در یک ایستگاه ثابت و در سیستم جریان خلیج فارس با استفاده از یک مدل پلانکتون مرکزی عمودی مورد مطالعه قرار گرفته است
12. Each morning he rowed his skiff out into the Gulf Stream where the big fish was.
[ترجمه ترگمان]هر روز صبح قایق خود را در خلیج خلیج، جایی که ماهی بزرگ بود، پارو می زد
[ترجمه گوگل]هر صبح او اسکایپ خود را به جریان Gulf Stream که ماهی بزرگ آن بود، راند
[ترجمه گوگل]هر صبح او اسکایپ خود را به جریان Gulf Stream که ماهی بزرگ آن بود، راند
13. Fig . 1 . Location of the nine Pegasus sites. Arrows indicate the center of the Gulf Stream.
[ترجمه ترگمان]شکل ۲ ۱ محل نه اسب Pegasus فلش ها نشان دهنده مرکز جریان خلیج هستند
[ترجمه گوگل]شکل 1 موقعیت نه مکان Pegasus فلش نشان دهنده مرکز جریان غربی است
[ترجمه گوگل]شکل 1 موقعیت نه مکان Pegasus فلش نشان دهنده مرکز جریان غربی است
کلمات دیگر: