کلمه جو
صفحه اصلی

foully


مکروهانه، شریرانه، ازراه خیانت، ازراه نادرستی، بطورغیرعادلانه

انگلیسی به فارسی

بدبختی


انگلیسی به انگلیسی

• in a repulsive manner, disgustingly, filthily; cruelly, wickedly; rudely, insultingly; obscenely

جملات نمونه

1. She had been foully murdered during the night.
[ترجمه ترگمان]او در شب به طرز وحشتناکی به قتل رسیده بود
[ترجمه گوگل]او در طول شب به ندرت کشته شده بود

2. Old mouth McEnroe, who can't stop himself from foully abusing anyone in authority with whom he disagrees.
[ترجمه ترگمان]دهان قدیمی، که نمی تواند خودش را از فحش دادن به کسی که با آن ها مخالفت می کند منع کند
[ترجمه گوگل]دهان قدیمی McEnroe، که نمی تواند خود را از سوء استفاده از کسی که در اختیار دارد با او مخالفت کند

3. This internationally known writer was foully condemned by the Muslim fundamentalists.
[ترجمه ترگمان]این نویسنده مشهور بین المللی از سوی بنیادگرایان اسلامی محکوم شده بود
[ترجمه گوگل]این نویسنده بین المللی شناخته شده توسط بنیادگرایان مسلمان محکوم شد

4. This internationally known writer was foully condemned by the Muslim '.
[ترجمه ترگمان]این نویسنده مشهور بین المللی، شریرانه محکوم به محکوم کردن مسلمانان است
[ترجمه گوگل]این نویسنده شناخته شده بین المللی توسط مسلمان محکوم شد

5. Two policemen were foully murdered.
[ترجمه ترگمان]دو مامور پلیس نیز به قتل رسیده بودند
[ترجمه گوگل]دو پلیس به شدت کشته شدند

6. Two of the King's most loyal servants have died here, foully murdered.
[ترجمه ترگمان]دو نفر از most وفادار پادشاه در اینجا مرده اند و شریرانه به قتل رسیده اند
[ترجمه گوگل]دو نفر از بندگان وفادار شاه در اینجا کشته شده اند، به طرز وحشیانه ای کشته شده اند

7. When you say that I murdered him treacherously and foully, you lie.
[ترجمه ترگمان]وقتی می گویی که من او را به سختی و شریرانه کشتم، تو دروغ می گویی
[ترجمه گوگل]وقتی می گویید که من او را با خیانت و بدبختی کشتم، دروغ می گویم

8. He came back with it to where they held Guy of Gisborne prisoner. Guy was cursing most foully .
[ترجمه ترگمان] اون با اون به جایی که اون یارو \"Gisborne\" رو گرفته بود برگشت این یارو بدجوری فحش می داد
[ترجمه گوگل]او با این کار بازگشت به جایی که آنها گای زندانی گیسبور را برگزار کردند پسر خیلی بد لعنت کرد

9. The hostel's communal bathroom was so humid and the squat toilet reeked so foully that the predominately young clientele had nicknamed it "The Pit".
[ترجمه ترگمان]حمام عمومی شبانه روزی بسیار مرطوب بود و توالت squat آن قدر زننده بود که مشتریان جوان به آن لقب \"پیت\" داده بودند
[ترجمه گوگل]حمام مجتمع خوابگاه بسیار مرطوب بود و تختخواب ساحلی آنقدر ضعیف بود که مشتریان غالبا جوان به نام آن 'گودال' نامگذاری شده بودند


کلمات دیگر: