کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
interplant
کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
انگلیسی به فارسی
کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
انگلیسی به انگلیسی
• plant together with another; intercrop, plant a crop with another; plant between other plants; plant more than one kind on the same location
part of an embryo that is separated from others by conveyance to an indifferent environment supplied by another embryo (medicine); material that is transferred from donor to host (in interplanting)
part of an embryo that is separated from others by conveyance to an indifferent environment supplied by another embryo (medicine); material that is transferred from donor to host (in interplanting)
جملات نمونه
1. Interplant with bushy spring bedding plants.
[ترجمه ترگمان]interplant با برگ های سوزنی پرپشت بهار
[ترجمه گوگل]Interplant با گیاهان مودب بهار پر زرق و برق
[ترجمه گوگل]Interplant با گیاهان مودب بهار پر زرق و برق
2. Third, we should interplant short life and long life species to meet the needs of the city's lo. . .
[ترجمه ترگمان]سوم اینکه، ما باید زندگی کوتاه و گونه های زندگی طولانی را برای برآورده کردن نیازهای شهر ببینیم
[ترجمه گوگل]سوم، ما باید زندگی کوتاه و حیوانات طولانی زندگی را برای تطبیق با نیازهای شهر در نظر بگیریم
[ترجمه گوگل]سوم، ما باید زندگی کوتاه و حیوانات طولانی زندگی را برای تطبیق با نیازهای شهر در نظر بگیریم
3. Third, we should interplant short life and long life species to meet th. . .
[ترجمه ترگمان]سوم اینکه، ما باید زندگی کوتاه و گونه های زندگی طولانی را برای ملاقات با …
[ترجمه گوگل]سوم، ما باید زندگی کوتاه و حیوانات طولانی زندگی را برای تطبیق دهیم
[ترجمه گوگل]سوم، ما باید زندگی کوتاه و حیوانات طولانی زندگی را برای تطبیق دهیم
4. In this paper, the winter wheat have been led into the coarse and fine sand soil region to interplant peanut with it for two crops a year.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، گندم زمستانه به منطقه خاکی ماسه ای و شنی برای interplant بادام زمینی با آن به مدت دو محصول در سال تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، گندم زمستانه به خاک خشک و شن و ماسه خاک به دو بخش کاغذ در سال تقسیم شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، گندم زمستانه به خاک خشک و شن و ماسه خاک به دو بخش کاغذ در سال تقسیم شده است
5. Each of the two legs for sowing can be arbitrarily disassembled to be applicable for interplant spot sowing.
[ترجمه ترگمان]هر یک از دو پا برای کاشت را می توان به طور دل خواه از هم جدا کرد تا برای کاشت درجا قابل استفاده باشد
[ترجمه گوگل]هر یک از دو پا برای کاشت می تواند به طور خودسرانه برداشته شود تا برای کاشت بین گلدان مناسب باشد
[ترجمه گوگل]هر یک از دو پا برای کاشت می تواند به طور خودسرانه برداشته شود تا برای کاشت بین گلدان مناسب باشد
6. The projection of future demand, normally to supply the independent portion of demand such as customer or interplant orders, based on past history and known market changes.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی تقاضای آینده، معمولا برای تامین بخش مستقل تقاضا مانند سفارش مشتری یا interplant، براساس تاریخچه گذشته و تغییرات شناخته شده در بازار عرضه می شود
[ترجمه گوگل]پیش بینی تقاضای آینده، به طور معمول برای تامین بخش مستقل تقاضا مانند سفارش مشتری یا interplant، بر اساس تاریخ گذشته و تغییرات بازار شناخته شده است
[ترجمه گوگل]پیش بینی تقاضای آینده، به طور معمول برای تامین بخش مستقل تقاضا مانند سفارش مشتری یا interplant، بر اساس تاریخ گذشته و تغییرات بازار شناخته شده است
7. Both mechanical damage and insect herbivory make plants emit damage-induced volatiles which not only have the functions of indirect and direct defenses but also can server as interplant.
[ترجمه ترگمان]هر دو آسیب مکانیکی و هم herbivory حشرات گیاهان را می سازند که نه تنها وظایف دفاعی مستقیم و مستقیم را دارند بلکه می توانند به صورت سرور نیز عمل کنند
[ترجمه گوگل]هر دو آسیب مکانیکی و گیاهان حشرات باعث می شوند گیاهان فرار ناشی از آسیب را ایجاد کنند که نه تنها عملکرد های دفاع مستقیم و غیر مستقیم دارند بلکه می توانند به عنوان بین گیاهان به کار رود
[ترجمه گوگل]هر دو آسیب مکانیکی و گیاهان حشرات باعث می شوند گیاهان فرار ناشی از آسیب را ایجاد کنند که نه تنها عملکرد های دفاع مستقیم و غیر مستقیم دارند بلکه می توانند به عنوان بین گیاهان به کار رود
8. The anticipation of future demand, normally to supply the independent portion of demand such as customer or interplant orders, based on past history and known market changes.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی تقاضای آینده، معمولا برای تامین بخش مستقل تقاضا مانند سفارش مشتری یا interplant، براساس تاریخچه گذشته و تغییرات شناخته شده در بازار عرضه می شود
[ترجمه گوگل]پیش بینی تقاضای آینده، به طور معمول برای تامین بخش مستقل تقاضا مانند سفارش مشتری یا interplant، بر اساس تاریخ گذشته و تغییرات بازار شناخته شده است
[ترجمه گوگل]پیش بینی تقاضای آینده، به طور معمول برای تامین بخش مستقل تقاضا مانند سفارش مشتری یا interplant، بر اساس تاریخ گذشته و تغییرات بازار شناخته شده است
کلمات دیگر: