کافرانه
disbelievingly
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• distrustfully, suspiciously, in the manner of not believing
جملات نمونه
1. He shook his head at her disbelievingly.
[ترجمه ترگمان]با ناباوری سرش را تکان داد
[ترجمه گوگل]او سرش را به شکلی نابهنگام تکان داد
[ترجمه گوگل]او سرش را به شکلی نابهنگام تکان داد
2. She picked up the telephone receiver, disbelievingly, and dialled the number of the card.
[ترجمه ترگمان]گوشی تلفن را برداشت و با عصبانیت شماره کارت را گرفت
[ترجمه گوگل]او گیرنده تلفن را به بی اعتنایی برد و شماره کارت را شماره گیری کرد
[ترجمه گوگل]او گیرنده تلفن را به بی اعتنایی برد و شماره کارت را شماره گیری کرد
3. Ma Chin laughed and shook her head disbelievingly.
[ترجمه ترگمان]مادر چین با ناباوری سرش را تکان داد
[ترجمه گوگل]مین چین خندید و سرش را با بی حوصلگی تکان داد
[ترجمه گوگل]مین چین خندید و سرش را با بی حوصلگی تکان داد
4. "What are you talkin' about?!" the biker says, disbelievingly.
[ترجمه ترگمان]در مورد چی حرف می زنی؟ موتور سوار با ناباوری می گوید: TGMN_EM\"
[ترجمه گوگل]در مورد چه چیزی صحبت می کنید ؟! دوچرخهسواری می گوید، کافرانه
[ترجمه گوگل]در مورد چه چیزی صحبت می کنید ؟! دوچرخهسواری می گوید، کافرانه
5. "No, no, " said one man, shaking his finger disbelievingly.
[ترجمه ترگمان]یک نفر با ناباوری انگشتش را تکان داد و گفت: نه، نه
[ترجمه گوگل]'نه، نه، گفت: یک مرد، انگشت انگشت خود را با تکان دادن به کافرانه
[ترجمه گوگل]'نه، نه، گفت: یک مرد، انگشت انگشت خود را با تکان دادن به کافرانه
کلمات دیگر: