رجوع شود به: necroscopy) post-mortem هم می گویند)، مرده نگری
necropsy
رجوع شود به: necroscopy) post-mortem هم می گویند)، مرده نگری
انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: necroscopy) post-mortem هم میگویند)
ناپدید شدن
انگلیسی به انگلیسی
• autopsy, examination of a corpse to find the cause of death
جملات نمونه
1. In two of the permission for necropsy was granted and histopathology of liver tissue was compatible with yellow fever.
[ترجمه ترگمان]در دو مرحله از مجوز برای necropsy، granted و histopathology بافت کبد با تب زرد سازگار بود
[ترجمه گوگل]در دو مورد از مجوز برای استخراج داده شد و histopathology از بافت کبد با تب زرد سازگار است
[ترجمه گوگل]در دو مورد از مجوز برای استخراج داده شد و histopathology از بافت کبد با تب زرد سازگار است
2. At necropsy the carcass has a dehydrated appearance and there is an enteritis in the ileum.
[ترجمه ترگمان]در necropsy لاشه ظاهر dehydrated دارد و یک enteritis در the وجود دارد
[ترجمه گوگل]در گاو شکم، لاشه دارای یک ظاهر خشک و خالص است و یک انتیت در ileum وجود دارد
[ترجمه گوگل]در گاو شکم، لاشه دارای یک ظاهر خشک و خالص است و یک انتیت در ileum وجود دارد
3. Has the body been necropsied?
[ترجمه ترگمان]جسد \"necropsied\" - ه؟
[ترجمه گوگل]آیا بدن دفع شده است؟
[ترجمه گوگل]آیا بدن دفع شده است؟
4. Necropsy reveals a severely inflamed mucosa studded with yellowish-green purulent nodules.
[ترجمه ترگمان]Necropsy نشان می دهد که مخاط به شدت ملتهب شده و دارای گره های سبز مایل به زرد رنگی است
[ترجمه گوگل]نئوپپپیدی یک مخاطی شدید ملتهب شده با گره های زرد خالدار سبز را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]نئوپپپیدی یک مخاطی شدید ملتهب شده با گره های زرد خالدار سبز را نشان می دهد
5. At necropsy cattle dead from intercurrent disease, cysticerci infested tissues should be destroyed by incineration or deep burial .
[ترجمه ترگمان]در necropsy که در اثر بیماری intercurrent کشته شدند، cysticerci آلوده باید به وسیله سوزاندن یا دفن عمیق نابود شوند
[ترجمه گوگل]در گاوهای گاو گاو که از بیماری متقابلی مرده اند، بافت های آلوده به کیستیکرسی باید توسط سوزاندن یا دفن عمیق نابود شوند
[ترجمه گوگل]در گاوهای گاو گاو که از بیماری متقابلی مرده اند، بافت های آلوده به کیستیکرسی باید توسط سوزاندن یا دفن عمیق نابود شوند
6. In the interest of controlling anthrax, complete necropsy of animals is strongly discouraged.
[ترجمه ترگمان]در راستای کنترل سیاه زخم، استفاده کامل از حیوانات به شدت دلسرد کننده است
[ترجمه گوگل]با توجه به کنترل سم زدایی، نابودی کامل حیوانات به شدت از بین می رود
[ترجمه گوگل]با توجه به کنترل سم زدایی، نابودی کامل حیوانات به شدت از بین می رود
7. Results Necropsy specimens or postnatal echocardiography verified CHD in 36 fetuses with 65 segment anomalies.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]نتایج حاصل از پروتئین های نئوپپرسی یا اکوکاردیوگرافی پس از تولد، CHD را در 36 جنین با انحنای 65 قطعه تایید کرد
[ترجمه گوگل]نتایج حاصل از پروتئین های نئوپپرسی یا اکوکاردیوگرافی پس از تولد، CHD را در 36 جنین با انحنای 65 قطعه تایید کرد
8. Necropsy of the fetus reveals autolysis which is nonspecific.
[ترجمه ترگمان]Necropsy جنین autolysis را نشان می دهد که غیر اختصاصی است
[ترجمه گوگل]غضروفی جنین نشان دهنده اتولیز است که غیر اختصاصی است
[ترجمه گوگل]غضروفی جنین نشان دهنده اتولیز است که غیر اختصاصی است
9. The characteristic changes at necropsy were swelling, hyperemia, hemorrhage and atrophy of proventriculus papillae and with mucus on the surface of papillae.
[ترجمه ترگمان]تغییرات مشخصه در necropsy، ورم، خونریزی، خونریزی و لاغر شدن proventriculus papillae و خلط روی سطح of بود
[ترجمه گوگل]تغییرات مشخصی در ناحیه گردن، تورم، فشار خون، خونریزی و آتروفیک پاپیلاهای پروینتریکولوس و با مخاط در سطح پاپیلا بود
[ترجمه گوگل]تغییرات مشخصی در ناحیه گردن، تورم، فشار خون، خونریزی و آتروفیک پاپیلاهای پروینتریکولوس و با مخاط در سطح پاپیلا بود
10. At necropsy the respiratory system is severely affected.
[ترجمه ترگمان]در necropsy دستگاه تنفسی به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در ناحیه تنفسی به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در ناحیه تنفسی به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد
11. At necropsy the heart weight is usually well above average.
[ترجمه ترگمان]در necropsy معمولا وزن قلب به طور متوسط بالاتر است
[ترجمه گوگل]در قاعدگی وزن قلب معمولا خیلی بالاتر از حد متوسط است
[ترجمه گوگل]در قاعدگی وزن قلب معمولا خیلی بالاتر از حد متوسط است
12. What has been found by necropsy is of utmost importance.
[ترجمه ترگمان]آنچه توسط necropsy یافته شده است بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]آنچه که توسط غربالگری پیدا شده است بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]آنچه که توسط غربالگری پیدا شده است بسیار مهم است
13. His classification allowed all perinatal deaths to be categorised whether or not necropsy had been undertaken.
[ترجمه ترگمان]طبقه بندی او به همه perinatal امکان داد که دسته بندی شوند که آیا necropsy انجام شده است یا نه
[ترجمه گوگل]طبقه بندی او اجازه می دهد تمام مرگ و میر های پرناتال را طبقه بندی کند که آیا گاو نر بود یا نه
[ترجمه گوگل]طبقه بندی او اجازه می دهد تمام مرگ و میر های پرناتال را طبقه بندی کند که آیا گاو نر بود یا نه
پیشنهاد کاربران
ناحیه گردن
هو
کالبد شکافی.
کالبد شکافی.
کالبد گشایی حیوانات
پزشکی : کشف علت مرگ ( با انجام کالبدشکافی )
کلمات دیگر: