کلمه جو
صفحه اصلی

drift apart


کم کم از هم جدا شدن، کم کم با هم غریبه شدن

انگلیسی به فارسی

کم کم از هم جدا شدن


انگلیسی به انگلیسی

• get carried along, grow apart, get further away from, stay at a distance

جملات نمونه

1. The drift apart had been gradual.
[ترجمه ترگمان]The از هم رفته بود
[ترجمه گوگل]رانندگی از هم جدا شده بود تدریجی بود

2. The real stroke and the paddle stroke will drift apart in style over the years.
[ترجمه ترگمان]ضربه واقعی و حرکت پارو به سبک طی سال ها از هم جدا می شوند
[ترجمه گوگل]سکته مغزی واقعی و سکته دست و پا زدن در طول سالها از هم جدا می شوند

3. The movements did not so much drift apart as come to represent opposed interests.
[ترجمه ترگمان]این جنبش ها به اندازه ای دور هم جمع نمی شدند که به عنوان نماینده منافع مخالف به نمایش در آیند
[ترجمه گوگل]جنبش ها به اندازه ای که منافع مخالف را به نمایش گذاشتند، از هم جدا نشدند

4. What causes continents to break up and drift apart?
[ترجمه ترگمان]چی باعث میشه که قاره ها از هم جدا بشن و از هم جدا بشن؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی قاره ها را به هم می ریزد و از بین می رود؟

5. The distance grows, we drift apart. What is the use of eyes if they cannot see?
[ترجمه ترگمان]فاصله زیاد می شود و ما از هم جدا می شویم اگر نتوانند ببینند، چه فایده ای دارد؟
[ترجمه گوگل]فاصله رشد می کند، ما از هم جدا می شویم اگر آنها نمیتوانند چشمان خود را چطور استفاده کنند؟

6. The idea that continents broke and drift apart is known as the hypothesis of continental drift.
[ترجمه ترگمان]این ایده که قاره ها شکسته و از هم جدا می شوند، به عنوان فرضیه دریفت قاره ها شناخته می شود
[ترجمه گوگل]این ایده که قاره ها از بین رفته و از بین رفته اند، به عنوان فرضیه رانندگی قاره شناخته می شود

7. After twelve years of marriage, the two people began to drift apart.
[ترجمه ترگمان]بعد از دوازده سال ازدواج، دو نفر از هم جدا شدند
[ترجمه گوگل]پس از دوازده سال ازدواج، دو نفر از هم جدا شدند

8. If you do nothing, there's a danger you could drift apart.
[ترجمه ترگمان]اگر کاری بکنی، خطری وجود دارد که شما می توانید از هم جدا شوید
[ترجمه گوگل]اگر هیچ کاری انجام ندهید، خطری وجود دارد که می توانید از هم جدا شوید

9. Jabbing with the point he kept off Alexei's attack until the reaction of their mid-air collision made them drift apart again.
[ترجمه ترگمان]با اشاره به این موضوع، او حمله آل کسی را ادامه داد تا اینکه برخورد of با هوا باعث شد که آن ها دوباره از هم جدا شوند
[ترجمه گوگل]جابینگ با نقطه ای که او را از حمله الکسیا دور نگه داشت تا زمانی که واکنش برخورد اواسط هوا آنها را دوباره از هم جدا کرد

10. If there is any twosome in a family likely to drift apart, it is a pair of brothers.
[ترجمه ترگمان]اگر کسی در خانواده ای وجود داشته باشد که به احتمال زیاد از هم جدا شوند، این یک جفت برادر است
[ترجمه گوگل]اگر یک خانواده دوسومه ای وجود داشته باشد که احتمالا ریشه کن می شود، این یک جفت برادر است

11. Where languages grow most unlike one another as they drift apart is in the shapes of their words.
[ترجمه ترگمان]جایی که زبان ها بیشتر از یکدیگر رشد می کنند، در حالی که از هم جدا می شوند، به شکل کلمات خود عمل می کنند
[ترجمه گوگل]در کجای زبان ها، بر خلاف یکدیگر، همانطور که آنها از هم جدا می شوند، بیشتر به شکل کلماتشان رشد می کنند

12. Without the cement of regular meetings or contact, they gradually began to drift apart.
[ترجمه ترگمان]بدون سیمان نشست های منظم و یا تماس، به تدریج از هم جدا می شدند
[ترجمه گوگل]بدون سیمان جلسات منظم و یا تماس، آنها به تدریج شروع به ریشه کن کردن

13. Then, in ripe mango season, we had a chance to properly about something, they drift apart.
[ترجمه ترگمان]بعد، در فصل انبه، شانسی برای درست کردن یک چیزی داشتیم، آن ها از هم جدا می شدند
[ترجمه گوگل]سپس، در فصل انبه انبه، ما فرصتی برای چیزی درست داشتیم، آنها از هم جدا شدند

14. Father and mother try desperately to communicate as they drift apart.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادر به شدت تلاش می کنند تا وقتی از هم جدا می شوند ارتباط برقرار کنند
[ترجمه گوگل]پدر و مادر سعی می کنند تا به طور ناگهانی ارتباط برقرار کنند

پیشنهاد کاربران

سرد شدن، دل کندن

قطع رابطه کردن

کم کم سرد شدن
کم کم از هم دور شدن

true friend don't drift apart even after many years of separation

دوستان واقعی بعد از چند سال دوری تدریجا از هم جدا نمیشن

تدریجا فاصله گرفتن
به مرور دل کندن

Grow apart
کم کم از همه فاصله گرفتن


کلمات دیگر: