• give birth to, bear
have a baby
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
تولد
به دنیا آوردن بچه ( نه بچه دار شدن )
1. زایمان کردن، وضع حمل کردن
2. باردار بودن، حامله بودن ( بعضی وقت ها با توجه به زمینه )
مثلا در جمله زیر
Martha is having a baby right now
با توجه به قید زمان می فهمیم منظور به دنیا آوردن بچه است.
اما در مکالمه زیر اینطور نیست و معنای باردار بودن میده:
- "Martha looks different, doesn't she?"
"She's actually having a baby"
2. باردار بودن، حامله بودن ( بعضی وقت ها با توجه به زمینه )
مثلا در جمله زیر
Martha is having a baby right now
با توجه به قید زمان می فهمیم منظور به دنیا آوردن بچه است.
اما در مکالمه زیر اینطور نیست و معنای باردار بودن میده:
- "Martha looks different, doesn't she?"
"She's actually having a baby"
بچه دار شدن
کلمات دیگر: