کلمه جو
صفحه اصلی

preconceived notion

انگلیسی به انگلیسی

• advance idea, preliminary feeling

جملات نمونه

1. Before I started the job, I had no preconceived notions of what it would be like.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که کار را شروع کنم، هیچ حدسی نزده بودم که چه شکلی خواهد بود
[ترجمه گوگل]قبل از شروع کار، هیچ تصوری از پیش بینی شده درباره آن چیزی نداشتم

2. We all start with preconceived notions of what we want from life.
[ترجمه ترگمان]همه ما با تصورات قبلی از آنچه از زندگی می خواهیم شروع می کنیم
[ترجمه گوگل]ما همه با تصورات پیش بینی شده از آنچه که از زندگی می خواهیم شروع می کنیم

3. You had a preconceived notion that our neighborhood had problems with diversity and therefore misconstrued comments to fit an agenda.
[ترجمه ترگمان]شما یک ایده preconceived داشتید که همسایگی ما با تنوع مشکل داشت و بنابراین نظرات بد تعبیر شده برای جا دادن به یک دستور کار بود
[ترجمه گوگل]شما یک مفهوم پیشقدم داشتید که محله ما مشکلات زیادی با تنوع داشته است و بنابراین نظرات را متناسب با دستور کار اشتباه گرفته اید

4. I was not about to confront her preconceived notions head-on.
[ترجمه ترگمان]من قصد نداشتم با افکار preconceived رو به رو شوم
[ترجمه گوگل]من در مورد مقابله با تصورات پیش بینی شده خود در مورد مقابله با آن نبودم

5. Admittedly, I went with the pre-conceived notion the show would be a tepid rehashing of old material.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، من با این تصور پیش از تصور رفتم که این نمایش یک rehashing tepid از مواد قدیمی خواهد بود
[ترجمه گوگل]با این حال، با توجه به مفهوم پیش پیش بینی شده، این نمایش نشان می دهد که یک نسخه از مواد قدیمی است

6. I know it is idiotically wrong to have preconceived notions about looks.
[ترجمه ترگمان]می دانم احمقانه است که تصورات قبلی درباره ظواهر را داشته باشیم
[ترجمه گوگل]من می دانم که تصورات پیش بینی شده در مورد ظاهر اشتباه است

7. Carr said he has no preconceived notions about who should start.
[ترجمه ترگمان]\"کار\" گفت هیچ گونه پیش داوری درباره اینکه چه کسی باید آغاز شود ندارد
[ترجمه گوگل]کار گفت که او هیچ تصوری از پیش فرض ندارد که چه کسی باید شروع کند

8. Finding unit costs which support preconceived notions is easy but ultimately useless.
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن هزینه های واحد که از عقاید از پیش تعیین شده پشتیبانی می کنند آسان است اما در نهایت بی فایده است
[ترجمه گوگل]پیدا کردن هزینه های واحد که از مفاهیم پیش بینی شده پشتیبانی می کند آسان است اما در نهایت بی فایده است

9. So many walk around with this preconceived notion that they are being evaluated and judged by other people. . . and actually caring that they might be.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها با این تصور از پیش پنداشته می شوند که آن ها مورد ارزیابی قرار می گیرند و توسط افراد دیگر مورد ارزیابی قرار می گیرند و در واقع اهمیتی به آن ها می دهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد با این مفهوم پیشقدم که از دیگران ارزیابی و قضاوت می کنند، راه می روند و در واقع مراقبت از آنها ممکن است

10. Executive management in these two groups has preconceived notion that internal audit provides little value.
[ترجمه ترگمان]مدیریت اجرایی در این دو گروه بر این باورند که حسابرسی داخلی ارزش کمی را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]مدیریت اجرایی در این دو گروه، مفهومی را پیش بینی کرده است که حسابرسی داخلی ارزش کمی دارد

11. You may have a preconceived notion about Self-Help, but if you look closely I think you'll find it is an inaccurate stereotype.
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک ایده از پیش روی خود درباره خود - کمک داشته باشید، اما اگر به دقت نگاه کنید، فکر می کنم متوجه خواهید شد که آن یک کلیشه نادرست است
[ترجمه گوگل]شما ممکن است یک مفهوم پیش فرض در مورد خود کمک داشته باشد، اما اگر شما نگاه دقیق من فکر می کنم شما پیدا کنید این یک کلیشه نادرست است

12. Executive management in these two groups has a preconceived notion that internal audit provides little value.
[ترجمه ترگمان]مدیریت اجرایی در این دو گروه دارای یک ایده از پیش پنداشته می شود که حسابرسی داخلی ارزش کمی را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]مدیریت اجرایی در این دو گروه دارای مفهوم پیش بینی شده است که حسابرسی داخلی ارزش کمی دارد

13. That's just a preconceived notion.
[ترجمه ترگمان]این فقط یک عقیده preconceived است
[ترجمه گوگل]این فقط یک مفهوم پیشینی است

14. Jud, John and I tend not to go in with all of these preconceived notions.
[ترجمه ترگمان]Jud، جان و من دوست داریم با تمام این عقاید قبلی سر و کار داشته باشیم
[ترجمه گوگل]جود، جان و من تمایل نداریم با تمام این مفاهیم پیش بینی شده درگیر شویم

پیشنهاد کاربران

عقیده از پیش شکل گرفته
عقیده از قبل تصور شده


کلمات دیگر: