1. she is irritable and argumentative
او بد خلق و جدلی است.
2. You're in an argumentative mood today!
[ترجمه ترگمان]امروز حوصله بحث و جدل داری!
[ترجمه گوگل]امروز در حال آرامش هستی
3. Everyone in the family was argumentative.
[ترجمه ترگمان]همه افراد خانواده جر و بحث می کردند
[ترجمه گوگل]هر کس در خانواده استدلالی است
4. He quickly becomes argumentative after a few drinks.
[ترجمه ترگمان]او به سرعت بعد از چند نوشیدنی جر و بحث می کند
[ترجمه گوگل]او پس از چند نوشیدنی به سرعت بحث می کند
5. His argumentative gifts as a popular orator attracted crowds willing to pay a penny or two to hear him.
[ترجمه ترگمان]استعداد مباحثه او به عنوان یک سخنران معروف، مردمی را جذب می کرد که مایل به پرداخت یک یا دو پول سیاه به او بودند
[ترجمه گوگل]هدایای استدلالی او به عنوان یک هوادار محبوب، جمعیتی را که مایل به پرداخت یک پنی یا دو تن بود برای شنیدن او جذب کرد
6. Quarrels of the argumentative type increased with age.
[ترجمه ترگمان]Quarrels این نوع استدلالی با گذشت زمان افزایش یافت
[ترجمه گوگل]نزاع نوع بحث با سن افزایش یافت
7. Don't be so argumentative.
[ترجمه ترگمان]این قدر بحث و بحث نکن
[ترجمه گوگل]آیا چنین استدلالی نیست؟
8. He, however, is becoming increasingly petulant and argumentative, playing scrum-half like a thwarted 15-year-old on the netball court.
[ترجمه ترگمان]با این حال، او به طور فزاینده ای کج خلق و جدل آمیز می شود و مثل یک مهاجم ۱۵ ساله مهاجم در دادگاه netball بازی می کند
[ترجمه گوگل]او، با این حال، در حال تبدیل شدن به طور فریبنده و متقاعد کننده است، بازی scrum نیم مثل 15 ساله متلاشی شده در دادگاه netball
9. A rhetorical approach would point directly at the argumentative nature of racist discourse.
[ترجمه ترگمان]یک رویکرد بدیع به طور مستقیم به ماهیت استدلالی گفتمان نژادپرستانه اشاره می کند
[ترجمه گوگل]یک رویکرد لفظی مستقیما به ماهیت استدلالی گفتمان نژادپرستانه اشاره خواهد کرد
10. These elements are mainly distributed in the argumentative or lyric writings, while the narrative writings are completely made up of unparallel sentences.
[ترجمه ترگمان]این عناصر عمدتا در نوشته های argumentative یا lyric توزیع شده اند، در حالی که نوشته های روایی به طور کامل از جملات unparallel ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]این عناصر عمدتا در نوشته های استدلالی و شعر توزیع می شوند، در حالی که نوشته های روایت به طور کامل از احکام غیر عادلانه تشکیل شده است
11. Argumentative and Wang Yingxia time in more readers than they read Yu.
[ترجمه ترگمان]Argumentative و وانگ Yingxia در خوانندگان بیشتری نسبت به خواندن یو
[ترجمه گوگل]Argumentative و وانگ Yingxia زمان در خوانندگان بیشتر از آنها خواندن یو
12. Without sounding accusatory or argumentative, let your employer know about the successes you’ve had since you’ve been at your current position.
[ترجمه ترگمان]بدون در نظر گرفتن اتهامی و یا مشاجره، اجازه دهید کارفرما درباره موفقیت هایی که از زمانی که در موقعیت فعلی خود بوده اید، بداند
[ترجمه گوگل]بدون صدور متهور یا استدلالی، بگذارید کارفرمای شما از موفقیتهایی که در گذشته داشته اید مطلع شوید
13. She's quite opinionated and very argumentative.
[ترجمه ترگمان]کاملا opinionated است و خیلی هم منطقی است
[ترجمه گوگل]او کاملا احمق و بسیار استدلال است