1- مجاور بودن، نزدیک بودن، هم مرز بودن، 2- مشابه بودن، همانند بودن
border on
1- مجاور بودن، نزدیک بودن، هم مرز بودن، 2- مشابه بودن، همانند بودن
انگلیسی به فارسی
مرز
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to almost be such; verge on.
- The situation borders on disaster.
[ترجمه zakiye] وضعیت در مرز فاجعه است.
[ترجمه ترگمان] وضعیت مربوط به فاجعه است[ترجمه گوگل] وضعیت مرزهای فاجعه است
• lie on the boundary of
جملات نمونه
1. This very careful attitude to money can sometimes border on meanness.
[ترجمه ترگمان]این نگرش بسیار دقیق به پول گاهی اوقات می تواند منجر به پستی شود
[ترجمه گوگل]این نگرش بسیار دقیق به پول گاهی اوقات می تواند بر مزخرف متمرکز باشد
[ترجمه گوگل]این نگرش بسیار دقیق به پول گاهی اوقات می تواند بر مزخرف متمرکز باشد
2. Both republics border on the Black Sea.
[ترجمه کارش] هر دو جمهوری در مجاورت دریای سیاه هستند.
[ترجمه ترگمان]هر دو جمهوری در دریای سیاه هم مرز هستند[ترجمه گوگل]هر دو جمهوری در دریای سیاه مرزی هستند
3. They did so for complex reasons that border on the religious, not the ambitious.
[ترجمه کارش] آن ها این کار را به دلایل پیچیده ای انجام دادن که در حیطه ی مذهب جای می گیرد نه جاه طلبی.
[ترجمه ترگمان]آن ها این کار را به دلایل پیچیده انجام دادند که مرز مذهبی و نه جاه طلبی[ترجمه گوگل]آنها این کار را به دلایل پیچیده انجام دادند که مرزهای مذهبی و نه جاه طلبانه است
4. But denim on - denim? Such designs can border on camp or tacky in the wrong hands.
[ترجمه ترگمان]اما جین بر روی کتان؟ چنین طرح هایی می توانند در اردوگاه یا tacky در دست نادرست مرز داشته باشند
[ترجمه گوگل]اما جین بر روی - جین؟ چنین طرح هایی می توانند در اردوگاه و یا در دست اشتباه لکه دار شوند
[ترجمه گوگل]اما جین بر روی - جین؟ چنین طرح هایی می توانند در اردوگاه و یا در دست اشتباه لکه دار شوند
5. Though the foosball dialectic may appear to border on the sophomoric, Mr. Coben said it's a key element of the project.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، آقای Coben استدلال می کند که این استدلال یک عنصر کلیدی در این پروژه است
[ترجمه گوگل]آقای کوبن می گوید که دیالکتیک فضایی ممکن است به نظر برسد که این یک عنصر کلیدی در این پروژه است
[ترجمه گوگل]آقای کوبن می گوید که دیالکتیک فضایی ممکن است به نظر برسد که این یک عنصر کلیدی در این پروژه است
6. Address: the west with border on of Burmese, India, north and our country Tibet, Sichuan borders.
[ترجمه ترگمان]آدرس: غرب با مرز برمه، هند، شمال و کشور ما تبت، مرزه ای سیچوان
[ترجمه گوگل]آدرس غرب را با مرز برمه، هند، شمال و کشور ما تبت، مرز سیچوان
[ترجمه گوگل]آدرس غرب را با مرز برمه، هند، شمال و کشور ما تبت، مرز سیچوان
7. A locomotive engine crosses the Sino-Russia border on August 2 2009 in Manzhouli, Hulun Buir, Inner Mongolia, China.
[ترجمه ترگمان]موتور لوکوموتیو از مرز چین و روسیه در ۲ اوت ۲۰۰۹ در Manzhouli، Hulun Buir، مغولستان داخلی چین عبور می کند
[ترجمه گوگل]موتور لوکوموتیو در 2 ژوئن 2009 در مرز چین و روسیه در Manzhouli، Hulun Buir، Inner Mongolia، China جریان دارد
[ترجمه گوگل]موتور لوکوموتیو در 2 ژوئن 2009 در مرز چین و روسیه در Manzhouli، Hulun Buir، Inner Mongolia، China جریان دارد
8. His rigid translation of this literary work border on literalness.
[ترجمه ترگمان]ترجمه سخت او از این اثر ادبی در literalness
[ترجمه گوگل]ترجمه سفت و سخت او از این اثر ادبی به معنای واقعی کلمه است
[ترجمه گوگل]ترجمه سفت و سخت او از این اثر ادبی به معنای واقعی کلمه است
9. Yiwu is border on Shanghai port and Ningbo port, and it possesses advanced transportation net.
[ترجمه ترگمان]Yiwu در بندر شانگهای و بندر Ningbo مرز دارد و دارای شبکه حمل و نقل پیشرفته است
[ترجمه گوگل]یوو مرز بندر شانگهای و بندر نینگبو است و دارای شبکه حمل و نقل پیشرفته است
[ترجمه گوگل]یوو مرز بندر شانگهای و بندر نینگبو است و دارای شبکه حمل و نقل پیشرفته است
10. What three oceans border on CanadaThe Atlantic, Arctic and Pacific oceans border on Canada.
[ترجمه ترگمان]چه سه اقیانوس در اقیانوس اطلس، قطب شمال و اقیانوس آرام در کانادا مرز دارند
[ترجمه گوگل]سه اقیانوس در کانادا مرزهای کانادا، اقیانوس اطلس، قطب شمال و اقیانوس آرام است
[ترجمه گوگل]سه اقیانوس در کانادا مرزهای کانادا، اقیانوس اطلس، قطب شمال و اقیانوس آرام است
11. What three oceans border on Canada?
[ترجمه کارش] کدام سه اقیانوس در مجاورت کانادا هستند؟
[ترجمه ترگمان]چه سه تا مرز اقیانوس در کانادا وجود دارد؟[ترجمه گوگل]سه اقیانوس در کانادا چه هستند؟
12. We'll slip across the border on the wrong side of right.
[ترجمه ترگمان]ما از مرز غلط عبور می کنیم، سمت راست، سمت راست
[ترجمه گوگل]ما از طرف مرز سمت راست سمت راست حرکت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما از طرف مرز سمت راست سمت راست حرکت می کنیم
13. Indeed, the latest projections from reputable climate scientists border on the apocalyptic. Why?
[ترجمه ترگمان]در واقع، آخرین پیش بینی ها از سوی دانشمندان برجسته آب و جو در مرز فاجعه به بار آمده اند چرا؟
[ترجمه گوگل]در واقع، آخرین پیش بینی های دانشمندان معتبر آب و هوایی بر روی آخرالزمانی متمرکز است چرا؟
[ترجمه گوگل]در واقع، آخرین پیش بینی های دانشمندان معتبر آب و هوایی بر روی آخرالزمانی متمرکز است چرا؟
14. Indeed, the latest projections from reputable climate scientists border on the apocalyptic.
[ترجمه ترگمان]در واقع، آخرین پیش بینی ها از سوی دانشمندان برجسته آب و جو در مرز فاجعه به بار آمده اند
[ترجمه گوگل]در واقع، آخرین پیش بینی های دانشمندان معتبر آب و هوایی بر روی آخرالزمانی متمرکز است
[ترجمه گوگل]در واقع، آخرین پیش بینی های دانشمندان معتبر آب و هوایی بر روی آخرالزمانی متمرکز است
15. SiliCa, and North America that border on the Arctic Ocean.
[ترجمه ترگمان]silica و آمریکای شمالی هم مرز با اقیانوس منجمد شمالی است
[ترجمه گوگل]SiliCa و آمریکای شمالی که در اقیانوس شمال قطب قرار دارد
[ترجمه گوگل]SiliCa و آمریکای شمالی که در اقیانوس شمال قطب قرار دارد
پیشنهاد کاربران
تو مایه های
در حدِّ
1 - در محدوده چیزی یا جایی بودن
2 - در دایره مسئله ای قرار گرفتن
3 - وارد حیطه چیزی شدن
4 - محدود به مرزهای جایی/مسئله/موضوعی شدن
( justfriends. ir )
2 - در دایره مسئله ای قرار گرفتن
3 - وارد حیطه چیزی شدن
4 - محدود به مرزهای جایی/مسئله/موضوعی شدن
( justfriends. ir )
مانند، مشابه بودن
در مرز چیزی بودن، نزدیک بودن،
come near or verge on, resemble, come nearer in quality, or character
She was bordering on hysteria
در مرز چیزی بودن، نزدیک بودن،
come near or verge on, resemble, come nearer in quality, or character
She was bordering on hysteria
در مرز چیزی بودن
نزدیک به چیزی بودن
نزدیک به چیزی بودن
کلمات دیگر: