1- مواظب بودن، گوش به زنگ بودن 2- توجه کردن از
look out for
1- مواظب بودن، گوش به زنگ بودن 2- توجه کردن از
انگلیسی به فارسی
مراقبت کردن
مترادف و متضاد
Take care of someone, make sure someone is cared for
Keep alert and try to see
پیشنهاد کاربران
Keep a watch for sth/sb
هوای کسی رو داشتن
گوش به زنگ بودن
مراقب، مواظبت کردن از چیزی
pay attention whats happening around you
توجه کردن. مراقب بودن
مراقب . مراقبت مواظبت کردن.
مراقبت کردن
مواظبت کردن
مواظبت کردن
to be aware of the existence of sb or sth
be careful of or watchful for sth or sb
be careful of or watchful for sth or sb
مراقب باش
مراقب باشید
گوش بزنگ بودن، منتظر بودن
بدقت دنبال چیزی بودن
مواظب بودن
مراقب بودن
مراقب چیزی یا کسی بودن
پاییدن
به بیرون رفتن
نگهدار خودت باش
مثلا شما میخوای از خیابون رد بشی و ماشینی که به سمتت میاد رو نمیبینی بعد مامانت یا بابات یا هرکس دیگه ای داد میزنه و میگه مراقب باش!
مراقب خودت یا دیگران بودن
توجه کردن به اتفاقاتی که اطرافت می گذرند
pay attention to what is happening around you
pay attention to what is happening around you
مواظب باشید
Pay attention to what is happening around you
Pay attention to what is happening around you
به معنی مراقب باش
و معنی watch out هم میده
افرین به خودم
و معنی watch out هم میده
افرین به خودم
به معنی منتظر بودن هم هست.
مثال: look out for me at 8 o'clock
مثال: look out for me at 8 o'clock
مراقب بودن، حواسمان به دور و بر بودن
هوای کسی را داشتن
مراقب باش!
به اطرافت دقت کن!
به اطرافت دقت کن!
مراقب بودن مرافب باش
مراقب بودن، مراقب باش
مراقب خودت باش لطفا سریع تر
to pay attention to what is happening around you, so that you will notice a particular person or thing if you see them
به فکر کسی بودن
این ور و اون ور نگاه کردن ( برای یافتن چیزی )
انگلیسی به فارسی : مراقب بودن , جست و جو هم معنی میده
انگلیسی به انگلیسی : pay attention to what is happening around you
انگلیسی به انگلیسی : pay attention to what is happening around you
مراقب بودن برای جلوگیری از یک خطر یا آسیب! مثلا مراقب باشبم تصادف نکنیم! یا مراقب باشیم تا برادر کوچک مان به خودش آسیب نرسونه! نکته این که در عبارت look after که معنایی تقریبا مشابه دارد. . ما از کسی یا چیزی به صورت کلی مراقبت میکنیم!مثلا پرستار بچه از کودک مراقبت میکند!. .
مراقبت از خطرات
مراقب بودن. مواظب بودن. گوش به زنگ بودن.
توجه کردن به
توجه کردن
Pay attention to what is happening around you
کلمات دیگر: