1. to insinuate oneself into another's favor
کم کم خود را نزد کسی عزیز کردن
2. What are you trying to insinuate?
[ترجمه ترگمان]منظورت چیه؟
[ترجمه گوگل]شما چه می گویید؟
3. He managed to insinuate his way into her affections.
[ترجمه ترگمان]توانست راه خود را در دل او باز کند
[ترجمه گوگل]او موفق شد راه خود را به نفع او تحمیل کند
4. How dared he insinuate that she lied?
[ترجمه ترگمان]چه طور جرات کرده بود بگوید دروغ گفته است؟
[ترجمه گوگل]چگونه جرأت می کند که او دروغ می گوید؟
5. They were trying to insinuate that I belonged with the psychiatric patients.
[ترجمه ترگمان]اونا سعی میکردن به این فکر کنن که من به بیمارهای روانی ام تعلق دارم
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند تا من را با بیماران روانپزشکی تعریف کنم
6. They also insinuate that relatives of the prisoners are on their lists.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین می گویند که بستگان زندانیان در لیست خود هستند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین تأکید می کنند که بستگان زندانی ها در فهرست خود قرار دارند
7. Bot Lilith and, as we shall see, Wotan, insinuate themselves into the cults that succeed them.
[ترجمه ترگمان]Bot لیلیث و همان طور که ما خواهیم دید، Wotan، خود را در the cults که موفق می شوند، جمع و جور می کنند
[ترجمه گوگل]بت لیلیت و، همانطور که خواهیم دید، واتان، خود را به فرقه هایی که آنها را پیروز می کند، الهام می گیرند
8. Carolyn tried to insinuate herself into the rich Solomon family.
[ترجمه ترگمان]کارولین سعی کرد خودش را به خانواده سلیمان ثروتمند برساند
[ترجمه گوگل]کارولین سعی کرد خود را به خانواده ثروتمند سلیمان معرفی کند
9. A few insinuate themselves into the colonies of others and persuade their hosts into a free meal.
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها خود را به مستعمرات دیگر می کشانند و میزبان خود را به یک وعده غذای آزاد ترغیب می کنند
[ترجمه گوگل]چند نفر خود را به مستعمرات دیگران معرفی می کنند و میزبان خود را به یک غذای آزاد متقاعد می کنند
10. To try and insinuate that we had done something wrong.
[ترجمه ترگمان]سعی کنیم به این فکر کنیم که کار اشتباهی انجام داده ایم
[ترجمه گوگل]سعی کنید و انگیزه دهید که ما چیزی اشتباه انجام داده ایم
11. Critics of Banville insinuate that though he plays it expertly, he has only got one tune.
[ترجمه ترگمان]Critics از Banville این است که اگر چه او ماهرانه آن را می نوازد، فقط یک آهنگ دارد
[ترجمه گوگل]منتقدان بنویل معتقدند که اگرچه او به طرز ماهرانه ای بازی می کند، او تنها یک آهنگ دارد
12. I insinuate to her a thousand hints, which, as she is perfectly spiritual, she receives.
[ترجمه ترگمان]هزاران اشاره به او می کنم که چون او کاملا روحانی است، از او پذیرایی می کند
[ترجمه گوگل]من به او یک هزار امیه اشاره می کنم که، همانطور که کاملا روحانی است، دریافت می کند
13. She insinuate to us that her partner have embezzle fund.
[ترجمه ترگمان]اون به ما الهام می کنه که همکارش پول اختلاس کرده
[ترجمه گوگل]او به ما نشان می دهد که همسرش دارای صندوق رشوه خواری است
14. It'seems to me you insinuate things about her.
[ترجمه ترگمان]به نظرم می رسد که شما چیزهایی درباره او می دانید
[ترجمه گوگل]به نظر من چیزهایی را در مورد او به شما نشان می دهد