1. weeping gratitude
امتنان توام با اشک ریزی
2. he expressed his gratitude for iran's help
مراتب حق شناسی خود را نسبت به کمک های ایران ابراز کرد.
3. i hereby express my gratitude to all of you
بدینوسیله مراتب امتنان خود را به همه ی شماها ابراز می دارم.
4. this gift betokens our deep gratitude
این هدیه گویای تشکر ژرف ما است.
5. with a heart replete with gratitude
با قلبی آکنده از امتنان
6. this gift is a token of our gratitude
این هدیه نشان امتنان ما است.
7. his devotion gives him a title to our gratitude
فداکاری او،وی را مستحق امتنان ما می کند.
8. Gratitude is the sign of noble souls. Aesop
[ترجمه ترگمان]تشکر نشانه روح نجیب است Aesop
[ترجمه گوگل]قدردانی علامت روح نجیب است Aesop
9. Tears of gratitude filled her eyes.
[ترجمه ترگمان]اشک سپاسگزاری چشمانش را پر کرد
[ترجمه گوگل]اشک از قدردانی چشم هایش را پر کرد
10. As we express our gratitude, we must never forget that the highest appreciation is not to utter words, but to live by them. John F. Kennedy
[ترجمه ترگمان]همانطور که ما قدردانی خود را بیان می کنیم، هرگز نباید فراموش کنیم که بالاترین میزان قدردانی برای ادای کلمات نیست، بلکه باید با آن ها زندگی کند جان اف کندی
[ترجمه گوگل]همانطور که قدردانی ما را بیان می کنیم، هرگز نباید فراموش کنیم که بالاترین قدردانی این است که کلمات را نادیده نگیرند، بلکه زندگی آنها باشد جان اف کندی
11. Their gratitude made it all worthwhile.
[ترجمه ترگمان] قدردانی اونا باعث شد که همه اینا ارزش داشته باشه
[ترجمه گوگل]قدردانی آنها از همه مهمتر است
12. As a token of our gratitude for all that you have done, we would like you to accept this small gift.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک نشان قدردانی نسبت به همه کارهایی که انجام داده اید، ما دوست داریم این هدیه کوچک را قبول کنید
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نشان از قدردانی ما برای همه آنچه که شما انجام داده اید، ما می خواهیم که شما این هدیه کوچک را بپذیرید
13. She sent them a present to show/express her gratitude.
[ترجمه ترگمان]او برای آن ها هدیه فرستاد و سپاسگزاری خود را ابراز داشت
[ترجمه گوگل]او آنها را برای نشان دادن / ابراز قدردانی به آنها فرستاد
14. Her eyes were immediately filled with gratitude.
[ترجمه ترگمان]بلافاصله چشمانش پر از قدرشناسی شد
[ترجمه گوگل]چشم هایش بلافاصله با قدردانی پر شده بود
15. Well, there's gratitude for you! Here am I trying to help and you tell me not to interfere!
[ترجمه ترگمان]! خب، ازت قدردانی می کنم من دارم سعی می کنم کمک کنم و تو بهم بگو که دخالت نکنم
[ترجمه گوگل]خوب، برای شما سپاسگزارم در اینجا سعی میکنم به شما کمک کنم و به شما بگویم که مداخله نکنید!
16. Please cite my gratitude to him.
[ترجمه ترگمان]لطفا از من تشکر کن
[ترجمه گوگل]لطفا از او قدردانی کنید