1. we ought to be compassionate toward those who are less fortunate than we are
ما باید نسبت به کسانی که به خوشبختی ما نیستند مهربان باشیم.
2. in the name of god, the merciful, and the compassionate
به نام خداوند بخشنده و مهربان
3. My father was a deeply compassionate man.
[ترجمه ترگمان] پدرم آدم خیلی دلسوزانه ای بود
[ترجمه گوگل]پدرم یک مرد عمیقا دلسوز بود
4. I allowed him to go home on compassionate grounds .
[ترجمه ترگمان]به او اجازه دادم که به خانه خودش برود
[ترجمه گوگل]من به او اجازه دادم که به دلایل محبت آمیز به خانه بروم
5. These charities depend on the compassionate feelings and generosity of the general public.
[ترجمه ترگمان]این موسسات خیریه به احساسات دلسوزانه و سخاوت عموم مردم بستگی دارند
[ترجمه گوگل]این موسسات خیریه به احساسات دلسوز و سخاوتمندانه عموم مردم بستگی دارد
6. One measure of a civilized and compassionate society is how well it treats its prison population.
[ترجمه احمد] یکی از نشانه های یک جامعه متمدن اینست که چگونه با زندانیان رفتار می کنند
[ترجمه ترگمان]یک معیار از جامعه متمدن و دلسوز این است که جمعیت زندان خود چقدر خوب رفتار می کند
[ترجمه گوگل]یک اندازه از یک جامعه متمدنانه و متعهد، این است که چگونه به زندان زندان خود رسیدگی می کند
7. She has a wise, compassionate face.
[ترجمه ترگمان]صورت مهربان و مهربان دارد
[ترجمه گوگل]او چهره عاقل و دلسوز دارد
8. She's been given sick / compassionate / maternity leave.
[ترجمه ترگمان]او مرخصی استعلاجی \/ مرخصی زایمان به او داده شده است
[ترجمه گوگل]او مرخصی بیمار / مهربان / زایمان داده شده است
9. She was allowed compassionate leave from work to attend her father's funeral.
[ترجمه ترگمان]به او اجازه دادند که از کار برای شرکت در مراسم تدفین پدرش رها شود
[ترجمه گوگل]او اجازه داد تا کار خود را برای شرکت در مراسم تشییع پدرش ممنوع کند
10. She was granted compassionate leave to attend her father's funeral.
[ترجمه ترگمان]به او مرخصی compassionate دادند تا در مراسم تدفین پدرش شرکت کنند
[ترجمه گوگل]او برای رفتن به مراسم تشییع پدرش، مهربان بود
11. She was a decent and compassionate woman: may she rest in peace.
[ترجمه ترگمان]او یک زن نجیب و دلسوز بود: ممکن است او در آرامش استراحت کند
[ترجمه گوگل]او زن مناسب و محترم بود و ممکن است در آرامش بماند
12. So what is a compassionate capitalist to think?
[ترجمه ترگمان]پس چه چیزی یک سرمایه دار دلسوز است که فکر می کند؟
[ترجمه گوگل]پس سرمایه داری متعهد به فکر کردن است؟
13. The Conservative leadership should show itself as compassionate and imaginative as well as tough where necessary.
[ترجمه ترگمان]رهبری محافظه کار باید خود را به اندازه کافی دلسوز و خلاق نشان دهد
[ترجمه گوگل]رهبری محافظه کار باید خود را به عنوان خیرخواهانه و تخیلی و دشوار در صورت لزوم نشان دهد
14. Still, compassionate capitalism demands that we continue to try.
[ترجمه ترگمان]با این حال، سرمایه داری دلسوز درخواست می کند که ما به تلاش خود ادامه دهیم
[ترجمه گوگل]با این حال، سرمایهداری دلسوزانه از ما میخواهد که تلاش کنیم
15. A nation that does not demonstrate compassionate concern for the least blessed among its population has no heart.
[ترجمه ترگمان]ملتی که نسبت به مردم خود کم ترین نگرانی را نشان نمی دهد، فاقد قلب است
[ترجمه گوگل]ملتی که نگرانی متواضعانه را برای کمترین خوشبختی در میان جمعیت خود نشان نمی دهد، دلش نمی خواهد