1. The above are to report to me forthwith.
[ترجمه ترگمان]باید فورا به من گزارش بدهید
[ترجمه گوگل]بالا باید به سرعت به من گزارش بدهد
2. These violations of the code must cease forthwith.
[ترجمه ترگمان]این نقض قانون باید فورا متوقف شود
[ترجمه گوگل]این نقض کد باید بلافاصله متوقف شود
3. Mr Jones will be dismissed forthwith.
[ترجمه ترگمان]آقای جونز فورا اخراج خواهد شد
[ترجمه گوگل]آقای جونز بلافاصله اخراج خواهد شد
4. The agreement between us is terminated forthwith.
[ترجمه ترگمان]توافق بین ما بزودی تموم میشه
[ترجمه گوگل]توافقنامه بین ما بلافاصله پایان می یابد
5. I could have you arrested forthwith!
[ترجمه ترگمان]! میتونم فورا دستگیر بشی
[ترجمه گوگل]می توانم بلافاصله دستگیر شوم
6. We expect these practices to cease forthwith.
[ترجمه ترگمان]ما انتظار داریم که این شیوه ها فورا متوقف شوند
[ترجمه گوگل]ما انتظار داریم این اقدامات بلافاصله متوقف شود
7. Whereupon he would be enrolled forthwith in the Tenth Company, of tyro Marines.
[ترجمه ترگمان]از ای نرو بی درنگ در گروه کماندوی دهم ثبت نام خواهد کرد، از نیروی دریایی مبتدی
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب او را در شرکت دهم، از تفنگداران دریایی، ثبت نام خواهد کرد
8. A new church was erected forthwith.
[ترجمه ترگمان]یک کلیسای جدید بی درنگ برپا شد
[ترجمه گوگل]یک کلیسا جدید بلافاصله احداث شد
9. Sanctions will take effect forthwith.
[ترجمه ترگمان]تحریم ها بلافاصله تاثیر خواهند گذاشت
[ترجمه گوگل]تحریم ها بلافاصله اعمال خواهند شد
10. I said good night and left forthwith.
[ترجمه ترگمان]شب به خیر گفتم و از آنجا رفتم
[ترجمه گوگل]من شب خوبی گفتم و بلافاصله ترک کردم
11. Then some of the friends of Heliodorus forthwith begged of Onias, that he would call upon the most High to grant him his life, who was ready to give up the ghost.
[ترجمه ترگمان]آنگاه برخی از دوستان Heliodorus بی درنگ از Onias تقاضا کردند که با کمال میل زندگی خود را به او تفویض کند، که حاضر بود روح خود را رها کند
[ترجمه گوگل]سپس بعضی از دوستان هلیودوروس بلافاصله از آنیاش خواسته بودند که او را فراخواند تا او زندگی خود را به او بدهد، که آماده بود از روح برآید
12. If it isn't, Turkey must hand back uranium forthwith.
[ترجمه ترگمان]اگر این کار صورت نگیرد، ترکیه باید بلافاصله اورانیوم را تحویل دهد
[ترجمه گوگل]اگر این کار را نکند، ترکیه باید به زودی اورانیوم را برگرداند
13. Forthwith the fears of the past hour were forgotten.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، نگرانی از ساعت گذشته به فراموشی سپرده شد
[ترجمه گوگل]با ترس از ساعت گذشته فراموش شد
14. A lane was forthwith opened through the crowd of spectators.
[ترجمه ترگمان]یک کوره راه در میان جمعیت تماشاچیان باز شد
[ترجمه گوگل]یک خط از طریق جمعیت تماشاگران بیرون آمد
15. Admiralty forthwith deflected all our warships towards the more southerly route.
[ترجمه ترگمان]نیروی دریایی بلافاصله تمام کشتی های جنگی ما را از مسیر جنوب منحرف ساخت
[ترجمه گوگل]دریای خزر بلافاصله تمام کشتی های جنگی ما را به سوی مسیر جنوب ترجیح داد