ازروی گذشت، ازروی اغما، با مساهله
indulgently
ازروی گذشت، ازروی اغما، با مساهله
انگلیسی به فارسی
محبت آمیز
انگلیسی به انگلیسی
• leniently, tolerantly, permissively; patiently
جملات نمونه
1. Ned smiled at him indulgently.
[ترجمه ترگمان]ند با مهربانی به او لبخند زد
[ترجمه گوگل]ناد لبخند زد به او مهربان
[ترجمه گوگل]ناد لبخند زد به او مهربان
2. in an indulgently luxurious manner.
[ترجمه ترگمان]در یک حالت بسیار لوکس
[ترجمه گوگل]به شیوه ای آرام و لوکس
[ترجمه گوگل]به شیوه ای آرام و لوکس
3. Colonel Fergusson nodded indulgently at such pertness and obstinacy, but held his peace.
[ترجمه ترگمان]سرهنگ Fergusson با این گستاخی و لجاجت سر تکان داد، اما آرامش خود را حفظ کرد
[ترجمه گوگل]سرهنگ فرگوسون، به طرز محسوسی از جمله چهره و استعداد، آرامش خود را حفظ کرد
[ترجمه گوگل]سرهنگ فرگوسون، به طرز محسوسی از جمله چهره و استعداد، آرامش خود را حفظ کرد
4. She sat and smiled indulgently, a broken-mirror heart on her lapel.
[ترجمه ترگمان]او نشست و به نرمی لبخند زد، قلبش شکسته بود
[ترجمه گوگل]او نشست و لبخند زد، یک قلب شکسته ای آینه بر روی جلد او
[ترجمه گوگل]او نشست و لبخند زد، یک قلب شکسته ای آینه بر روی جلد او
5. McDonald said, smiling knowingly and indulgently.
[ترجمه ترگمان]مک دونالد با لبخندی هوشمندانه و با خشنودی گفت:
[ترجمه گوگل]مک دونالد گفت، لبخند زدن آگاهانه و محبت آمیز
[ترجمه گوگل]مک دونالد گفت، لبخند زدن آگاهانه و محبت آمیز
6. To ignore deliberately or indulgently; disregard.
[ترجمه ترگمان]نادیده گرفتن عمدی یا بی توجهی، نادیده گرفتن
[ترجمه گوگل]برای نادیده گرفتن عمدا یا آرامش؛ بی توجهی
[ترجمه گوگل]برای نادیده گرفتن عمدا یا آرامش؛ بی توجهی
7. It means indulgently . When people meet on the narrow road, he can choose the flat road to others.
[ترجمه ترگمان]این به معنی indulgently است وقتی مردم در جاده باریک ملاقات می کنند، می تواند راه هموار را برای دیگران انتخاب کند
[ترجمه گوگل]این به معنای محبت است هنگامی که مردم در جاده باریک ملاقات می کنند، می توانند جاده تخت را به دیگران انتخاب کنند
[ترجمه گوگل]این به معنای محبت است هنگامی که مردم در جاده باریک ملاقات می کنند، می توانند جاده تخت را به دیگران انتخاب کنند
8. But that doesn"t mean that the government can indulgently let the market determine it. "
[ترجمه ترگمان]اما این بدان معنا نیست که دولت می تواند اجازه دهد بازار آن را تعیین کند \"
[ترجمه گوگل]اما این بدان معنا نیست که دولت می تواند به آرامی بازار را تعیین کند '
[ترجمه گوگل]اما این بدان معنا نیست که دولت می تواند به آرامی بازار را تعیین کند '
9. Indulgently, I lifted by right hand and made scissoring motions with my first two fingers.
[ترجمه ترگمان]دست راستش را بلند کردم و با اولین انگشتانم حرکت کردم
[ترجمه گوگل]با احتیاط، با دست راست بریده شدم و دو انگشت اولم انگشتان دستم را حرکت دادم
[ترجمه گوگل]با احتیاط، با دست راست بریده شدم و دو انگشت اولم انگشتان دستم را حرکت دادم
10. " asked the teacher, smiling indulgently.
[ترجمه ترگمان]معلم با indulgently لبخند زد و پرسید: \"
[ترجمه گوگل]از معلم خواسته شد، لبخند زد
[ترجمه گوگل]از معلم خواسته شد، لبخند زد
11. He shook his head indulgently.
[ترجمه ترگمان]سرش را به نرمی تکان داد
[ترجمه گوگل]او سرش را تکان داد
[ترجمه گوگل]او سرش را تکان داد
12. With fingers stained and mouths puckered and purple, our memories of indulgently consuming these succulent fruits are almost sinful.
[ترجمه ترگمان]با انگشتانی که پر از لکه و دهان چین و چروک و بنفش شده اند، خاطرات ما از مصرف این میوه های آبدار تقریبا گناه است
[ترجمه گوگل]با انگشتان رنگ و دهان puckered و بنفش، خاطرات ما از دلسوزانه مصرف این میوه های شیرین تقریبا گناه آور است
[ترجمه گوگل]با انگشتان رنگ و دهان puckered و بنفش، خاطرات ما از دلسوزانه مصرف این میوه های شیرین تقریبا گناه آور است
13. If life could be relived, I'd go without preparations to town, bringing nothing with me, not even a piece of tissue, just to enjoy myself indulgently every minute, every second.
[ترجمه ترگمان]اگر زندگی راحت تر می شد، من بدون تدارکات به شهر می رفتم، هیچ چیز با خودم نیاورده بودم، حتی یک تکه پارچه، فقط برای لذت بردن از خودم، هر ثانیه
[ترجمه گوگل]اگر زندگی بتواند تحمل شود، من بدون آمادگی به شهر می روم، هیچ چیزی را با من، حتی یک تکه بافتی، به ارمغان نخواهد آورد، فقط برای لذت بردن از خودم با هر لحظه، هر ثانیه
[ترجمه گوگل]اگر زندگی بتواند تحمل شود، من بدون آمادگی به شهر می روم، هیچ چیزی را با من، حتی یک تکه بافتی، به ارمغان نخواهد آورد، فقط برای لذت بردن از خودم با هر لحظه، هر ثانیه
14. The impeccably-plucked eyebrows of the girls in her social circle are raised indulgently at Skeeter's aspirations to be a writer.
[ترجمه ترگمان]ابروهای impeccably و plucked دخترهای محفل اجتماعی او را بیشتر در شوق و شوق نشان می دهند تا نویسنده بشوی
[ترجمه گوگل]ابروهای بی رحمانه دختران در محافل اجتماعیشان با آرامش در آرزوهای اسکاتر به عنوان نویسنده مطرح شده است
[ترجمه گوگل]ابروهای بی رحمانه دختران در محافل اجتماعیشان با آرامش در آرزوهای اسکاتر به عنوان نویسنده مطرح شده است
پیشنهاد کاربران
نرم دلانه ( برعکس سنگدلانه )
کلمات دیگر: