کلمه جو
صفحه اصلی

rue


معنی : غم و اندوه، غم، پشیمانی، ندامت، غصه، سداب ها، پشیمان شدن، افسوس خوردن، دلسوزی کردن
معانی دیگر : نادم بودن، پشیمان بودن، تاسف خوردن، (قدیمی) افسوس، (گیاه شناسی) سداب (گیاهان جنس ruta به ویژه ruta graveolens که سابقا کاربرد دارویی داشت)، ناگواری

انگلیسی به فارسی

پشیمان شدن، افسوس خوردن، دلسوزی کردن، پشیمانی،ناگواری، غم، غصه، ندامت


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rues, ruing, rued
• : تعریف: to regret, repent of, or feel sorry about.
مترادف: deplore, lament, mourn, regret, repent
مشابه: bemoan, bewail, grieve

- He made a very rash decision and now he rues it.
[ترجمه علی عامری] او یک تصمیم عجولانه گرفت و الآن پشیمونه
[ترجمه ترگمان] تصمیم عجولانه گرفت و حالا از آن استفاده کرد
[ترجمه گوگل] او یک تصمیم بسیار بیرحم انجام داد و در حال حاضر او آن را می خواند
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to be regretful or repentant; feel sorrow.
مترادف: lament, repent
مشابه: bemoan, bewail, grieve, repine
اسم ( noun )
• : تعریف: regret or repentance.
مترادف: compunction, contrition, penitence, regret, remorse, repentance
اسم ( noun )
• : تعریف: a fragrant flowering plant found in Europe and Asia, the evergreen leaves of which yield an oil formerly used in medicines.

• regret, sorrow, remorse
regret, be sorry for, feel remorse
if you rue something that you have done, you are sorry that you did it, because it has had unpleasant results; a literary word.

مترادف و متضاد

غم و اندوه (اسم)
anguish, sorrow, rue

غم (اسم)
distress, care, sorrow, rue, anxiety, heartache, grief, despondency, despondence

پشیمانی (اسم)
penance, rue, regret, compunction, repentance, remorse, contrition, penitence

ندامت (اسم)
rue, compunction, repentance, remorse, contrition, penitence

غصه (اسم)
sorrow, rue, heartache, grief, woe, teen

سداب ها (اسم)
rue, shaddock

پشیمان شدن (فعل)
rue, repent, feel sorry

افسوس خوردن (فعل)
rue, sigh, bemoan, regret

دلسوزی کردن (فعل)
rue, pity, commiserate

regret


Synonyms: apologize, be sorry for, cry over, deplore, feel remorse, feel sorry, grieve, kick oneself, lament, mourn, weep over


جملات نمونه

1. i rue the day i ever met her!
لعنت بر آن روزی که او را ملاقات کردم !

2. you'll live to rue it!
روزی خواهد آمد که افسوس آن را بخوری !

3. You will live to rue the loss of such a good opportunity.
[ترجمه ترگمان]برای این که از دست دادن چنین فرصت خوبی متاسف باشید، زندگی خواهید کرد
[ترجمه گوگل]شما زندگی می کنید که از دست دادن چنین فرصت خوبی برخوردار است

4. Rue St. Denis is the pulsating heart of French street life in Montreal.
[ترجمه ترگمان]کوچه سن دنی قلب تپنده زندگی خیابانی فرانسوی در مونترال است
[ترجمه گوگل]خیابان سنت دنیس، قلب پرشور زندگی خیابانی فرانسه در مونترال است

5. He will rue the day when he hurt her pride deeply.
[ترجمه ترگمان]از آن روز که غرورش را عمیقا جریحه دار کرده پشیمان خواهد شد
[ترجمه گوگل]او روزی را غمگین می کند که غرور او را به شدت آسیب می زند

6. He moved at a brisk pace down the rue St Antoine.
[ترجمه ترگمان]به سرعت از خیابان سنت آنتوان گذشت
[ترجمه گوگل]او به سرعت در حال عبور از خیابان St Antoine حرکت کرد

7. You'll live to rue the day you said that to me, my girl.
[ترجمه Hosein] روزی فرا می رسد که تو بخاطر اون چیزی که به من گفتی افسوس میخوری ، دخترم.
[ترجمه ترگمان]از روزی که این حرف را به من زدی زندگی خواهی کرد، دختر من
[ترجمه گوگل]تو روزی که گفتی، به من، دختر من، زندگی می کنی

8. The herb rue has a bitter taste, which makes it unpopular for cooking.
[ترجمه ترگمان]The گیاهی طعم تلخی دارد که آن را برای آشپزی غیر محبوب می سازد
[ترجمه گوگل]نعناع گیاهی طعم تلخ دارد که باعث پخت و پز آن می شود

9. Rue du Fraise fractured his left shoulder and had to be destroyed.
[ترجمه ترگمان]کوچه fraise شانه چپش را شکسته و باید نابود می شد
[ترجمه گوگل]رو دو فریز شانه چپ خود را شکست و مجبور شد نابود شود

10. Le Rue the band are one of the tightest and most cohesive units I've seen.
[ترجمه ترگمان]در کوچه ارکستر یکی از عجیب ترین و most units است که دیده ام
[ترجمه گوگل]Le Rue گروه یکی از تنگ ترین و واحدهای منسجم من است

11. Samuel's large stall was in the rue de Sanghines, the street of the moneylenders.
[ترجمه ترگمان]آخور بزرگ ساموئل در خیابان Sanghines در خیابان of بود
[ترجمه گوگل]غرفه بزرگ ساموئل در خیابان سونگینز، خیابان پولدارها بود

12. Why do I already rue the day?
[ترجمه ترگمان]چرا من از این کار پشیمون شدم؟
[ترجمه گوگل]چرا در حال حاضر روزم را می بینم؟

13. Cwmbran were left to rue the goals they conceded in their 3-2 win at home two weeks ago.
[ترجمه ترگمان]Cwmbran برای غلبه بر اهدافی که ۲ - ۳ سال پیش در خانه خود کسب کرده بودند، باقی ماندند
[ترجمه گوگل]Cwmbran باقی ماندند تا اهدافی را که در دو هفته گذشته در پیروزی 3-2 خود در خانه به دست آوردند، غافلگیر کنند

14. He could already see over the rue Victorie at the front and over his father's garden at the back.
[ترجمه ترگمان]می توانست خیابان rue را که در جلو و کنار باغ پدرش در پشت باغچه پدرش قرار داشت ببیند
[ترجمه گوگل]او قبلا می توانست روی غار ویکتوریه در مقابل و بیش از باغ پدرش در پشت ببیند

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

you'll live to rue it!

روزی خواهد آمد که افسوس آن را بخوری!


I rue the day I ever met her!

لعنت بر آن روزی که او را ملاقات کردم!


پیشنهاد کاربران

sorrow

پشیمان شدن [regret]

# He will rue the day when he hurt her pride
# She'll rue the day that she bought that house
# He made a very rash decision and now he rues it


کلمات دیگر: