کلمه جو
صفحه اصلی

rock the boat


(عامیانه) وضع موجود را به هم زدن، دردسر ایجاد کردن، وضع را به هم زدن، اغتشاش ایجاد کردن

انگلیسی به فارسی

انجام عملی که دیگران را برنجاند یا مشکل ایجاد کند.


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (slang) to disrupt a balance or routine.

• shake the boat sharply from side to side, break the equilibrium; make trouble, upset a stable situation

مترادف و متضاد

do or say something that will upset people or cause problems, disturb the status quo


Synonyms: cause trouble, challenge the status quo, complain, disagree, disturb, disturb the balance, make a stink, make a stink, make waves, make waves, not conform, object, protest, stir things up, stir things up, upset the apple cart, upset the apple cart


Antonyms: contradict, disallow, disapprove, misunderstand, refuse, stop, defend, disagree, dissent, fight, reject


جملات نمونه

1. Don't rock the boat.
[ترجمه Hossein kishani] دردسر درست نکن
[ترجمه ترگمان]قایق رو تکون نده
[ترجمه گوگل]قایق را سنگ نزنید

2. Don't rock the boat until the negotiations are finished, okay!
[ترجمه Hossein kishani] تا زمانیکه مذاکرات به اتمام برسد دردسر درست نکنید. باشه!
[ترجمه ترگمان]قایق را تکان ندهید تا مذاکرات تمام شود، بسیار خوب!
[ترجمه گوگل]تا زمانی که مذاکرات به پایان برسد، قایق را قاپیدید، خوب!

3. I said I didn't want to rock the boat in any way.
[ترجمه سارا] من به هیچ وجه نمیخوام سنگ اندازی کنم
[ترجمه Hossein kishani] من گفتم به هیچ وجه نمی خواستم دردسر درست کنم
[ترجمه ترگمان]من گفتم که دلم نمی خواهد قایق را به هر نحوی از قایق جدا کنم
[ترجمه گوگل]من گفتم نمی خواهم قایق را به هر شکلی بکشم

4. Things are progressing well don't rock the boat.
[ترجمه ترگمان]همه چیز در حال پیشرفته است و قایق را به سنگ نمی زند
[ترجمه گوگل]چیزهایی که پیشرفت می کنند، قایق را سنگ نمی کنند

5. They seldom rock the boat or annoy the mayor or board of aldermen with unusual budget requests.
[ترجمه ترگمان]آن ها به ندرت قایق را صخره می زنند و یا شهردار یا هیات شهر را با درخواست های غیرمعمول بودجه ای آزار می دهند
[ترجمه گوگل]آنها به ندرت قایق را سنگ می کنند و یا شهردار یا هیئت مدیره آلدرمن را با درخواست های بودجه غیرمعمول آزار می دهند

6. We have a pretty good life here. Why rock the boat?
[ترجمه آتنا شیدایی] ما زندگی خوبی داریم چرا می خوایی خرابش کنی؟
[ترجمه ترگمان] ما اینجا زندگی خوبی داریم چرا باید قایق رو بگیریم؟
[ترجمه گوگل]ما زندگی بسیار خوبی در اینجا داریم چرا قایق را قاپیدی؟

7. Custom, practice and a tacit agreement not to rock the boat did the rest.
[ترجمه ترگمان]عرف، عمل و یک توافق ضمنی مبنی بر عدم استفاده از تخته قایق، بقیه را انجام داد
[ترجمه گوگل]سفارشی، تمرین و توافق ضمنی برای ایجاد قایق، بقیه را انجام داد

8. Judge Thurgood Marshall never hesitated to rock the boat, from the beginning of his long legal career.
[ترجمه ترگمان]قاضی Thurgood مارشال هرگز تردید نکرد که قایق را از آغاز کار حقوقی بلند کند
[ترجمه گوگل]قاضی تورگود مارشال از آغاز کار حرفه ای طولانی خود هرگز تردید نکرد که قایق را سنگ کند

9. Of course you rock the boat!
[ترجمه ترگمان]! معلومه که قایق رو ترکوندی
[ترجمه گوگل]البته قایق را قاپیدم!

10. Who the hell would want to rock the boat on a deal like that!
[ترجمه ترگمان]چه کسی دلش می خواهد با چنین معامله ای قایق را سوراخ کند؟
[ترجمه گوگل]چه کسی جهنم می خواهد قایق را روی یک معامله سنگین کند؟

11. They do not want to rock the boat when things are unstable.
[ترجمه ترگمان]وقتی اوضاع نا پایدار بشه، اونا نمی خوان قایق رو به سنگ بزنن
[ترجمه گوگل]آنها نمی خواهند قایق را هنگامی که چیزهای ناپایدار هستند، بکشانند

12. An easygoing manager, he won't rock the boat unless it's absolutely necessary.
[ترجمه ترگمان]یک مدیر سخت، او قایق را به دست نخواهد گرفت مگر اینکه واقعا لازم باشد
[ترجمه گوگل]یک مدیر ارجمند، قایق را قاپید، مگر اینکه مطلقا ضروری باشد

13. Don't rock the boat or it will capsize!
[ترجمه ترگمان]قایق را سنگ نکن وگرنه واژگون می شود!
[ترجمه گوگل]قایق را سنگ نکنید و یا آن را غوطه ور کنید!

14. Analysts say the Asean nations won't want to rock the boat with China too much.
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران می گویند که کشورهای asean نمی خواهند زیاد با چین برخورد کنند
[ترجمه گوگل]تحلیلگران می گویند که ملت های آسمانی نمی خواهند قایق با چین را خیلی سنگین کنند

Don't rock the boat until the negotiations are finished.

مشکل ایجاد نکن تا مذاکرات به سرانجام برسد.


Things are progressing well don't rock the boat.

اوضاع داره خوب پیش می‌ره، مشکل ایجاد نکن.


There is no need to rock the boat , this situation is already too messy.

نیاز نیست اوضاع را از این بدتر کنی، اوضاع به اندازه‌ی کافی آشفته است.


پیشنهاد کاربران

آرامش یا شرایط موجود را بهم زدن
دردسر درست کردن

To destabilize the situation

It's also in part because no one wants to rock the boat

دردسر درست کردن

ناامید کردن. مأیوس کردن.

بهم زدن ارامش

سنگ پیش پای کسی انداختن

یه چیزی بگی یا انجام بدی که باعث ایجاد مشکل بشه معمولا وقتی که تلاش می کنی یک موقعیت رو تغییر بدی که بقیه مردم نمی خواهند تغییرش بدهند


کلمات دیگر: