کلمه جو
صفحه اصلی

hiccough


معنی : سکسکه، سکسکه کردن
معانی دیگر : hiccup سکسکه

انگلیسی به فارسی

( hiccup )سکسکه، سکسکه کردن


انگلیسی به انگلیسی

• involuntary spasms of the diaphragm and throat muscles accompanied by an abrupt sound (also hiccup)
make a hiccoughing noise; suffer from an attack of hiccoughs (spasmodic inhalation accompanied by an abrupt sound)

مترادف و متضاد

سکسکه (اسم)
hiccough, hiccup

سکسکه کردن (فعل)
hiccough, hiccup

جملات نمونه

1. I ate too quickly and got hiccoughs.
[ترجمه ترگمان]خیلی زود غذا خوردم و با hiccoughs حرف زدم
[ترجمه گوگل]من خیلی سریع خوردم و عصبانی شدم

2. You can usually get rid of hiccoughs by drinking water very quickly.
[ترجمه ترگمان]شما معمولا می توانید با نوشیدن خیلی سریع از شر hiccoughs خلاص شوید
[ترجمه گوگل]شما معمولا می توانید آب آشامیدنی را با سرعت بسیار زیاد خلاص کنید

3. But such shenanigans were mere hiccoughs compared with what was going on with Labour.
[ترجمه ترگمان]اما این تهدید تنها در مقایسه با آنچه که با حزب کارگر در حال رخ دادن بود، ناچیز بود
[ترجمه گوگل]اما چنین انحرافاتی در مقایسه با آنچه که در کار با کارگران بود، صرفا هیکل بود

4. Every hiccough of our sewers costs us a thousand francs.
[ترجمه ترگمان]هر جرعه از اگوهای ما هزار فرانک برای ما گران تمام می شود
[ترجمه گوگل]هر انسداد فاضلاب ما یک هزار فرانک است

5. One hiccough, an unexpected bill, a layoff of one breadwinner and they will be in danger of losing their home .
[ترجمه ترگمان]یک hiccough، یک لایحه غیر منتظره، a از یک نان آور خانه است و آن ها در خطر از دست دادن خانه خود قرار دارند
[ترجمه گوگل]یک هیکل، یک لایحه غیر منتظره، اخراج یک نانوا و آنها در معرض خطر از دست دادن خانه خود قرار می گیرند

6. Why don't governments tell the cattle that there are restrictions on hiccough?
[ترجمه ترگمان]چرا دولت ها به گاوها نمی گویند که محدودیت هایی در رابطه با hiccough وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]چرا دولت ها به گاوها نمی گویند که محدودیت هایی در قبال کشتار وجود دارد؟

7. Objective: To observe the curative effect of Decoction of Xuanfu-Daizhe on refractory hiccough and systematically evaluate it domestically so as to provide the theory evidence for application.
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده اثر علاج بخش of بر روی hiccough refractory و ارزیابی سیستماتیک آن در داخل کشور به طوری که شواهد تیوری را برای کاربرد فراهم کند
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تأثیرات سالم گیاهان Xuanfu-Daizhe در مورد گوساله های مقاوم و به طور سیستماتیک آن را در داخل کشور ارزیابی کنید تا شواهد تئوری را برای کاربرد فراهم آورند

8. Even during the stockmarket crash of 192 there was a mere hiccough before prices sailed higher.
[ترجمه ترگمان]حتی در طی سقوط stockmarket ۱۹۲ کشور، قبل از این که قیمت ها بالاتر بروند، یک hiccough صرف وجود داشت
[ترجمه گوگل]حتی در حین سقوط بازار بورس 192، قیمت پیشنهادی در بازار افزایش یافت

پیشنهاد کاربران

هو
سکسکه که ناشی از اسپاسم بازدمی دیافراگم می باشد.
مترادف: hiccup , singultus.


کلمات دیگر: