کلمه جو
صفحه اصلی

beneficence


معنی : بخشش، نیکی، احسان، لطف، نیکوکاری
معانی دیگر : کرم، دستگیری از بینوایان

انگلیسی به فارسی

نیکوکاری، احسان، بخشش، کَرَم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the quality of doing good.
مشابه: goodness

(2) تعریف: an act of kindness or charity; benefaction.
مشابه: alms, philanthropy

• kindness, goodness, doing of good

مترادف و متضاد

بخشش (اسم)
release, present, profusion, forgiveness, remission, remittal, bounty, tip, grant, grace, boon, pardon, gift, generosity, mercy, baksheesh, bakshish, benefaction, beneficence, bestowal, munificence, largess, pity

نیکی (اسم)
goodness, wellness, benefaction, beneficence

احسان (اسم)
benefit, boon, benefaction, beneficence, benignity

لطف (اسم)
boon, kindness, beneficence, benignity, ethereality

نیکوکاری (اسم)
charity, beneficence

جملات نمونه

1. observe god's beneficence and mercy
کرم بین و لطف خداوندگار

2. The last little act of beneficence soothed Bonhag's lacerated soul a little.
[ترجمه ترگمان]آخرین عمل beneficence، آرامش روح جریحه دار شده را اندکی تسکین داد
[ترجمه گوگل]آخرین اقدام کوچکی از خیرخواهانه روح خسته Bonhag را کمی تحمل کرد

3. Beneficence --- The ethellocal principle of behaving in a way that promotes the well-being of others. See maleficence.
[ترجمه ترگمان]Beneficence - - اصل ethellocal رفتار کردن به روشی که رفاه دیگران را ترویج می کند به maleficence مراجعه کنید
[ترجمه گوگل]خیرخواهانه - اصل ایدئولوژیک رفتار به گونه ای است که رفاه دیگران را ترویج می کند مشاهده نقض

4. The ethical principles of non- maleficence and beneficence might be used as justification for overriding her autonomy.
[ترجمه ترگمان]اصول اخلاقی of و beneficence ممکن است به عنوان توجیهی برای برتری استقلال خود مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]اصول اخلاقی ناسازگاری و خیرخواهی ممکن است به عنوان توجیهی برای سوءاستفاده از استقلال او استفاده شود

5. The enterpriser's beneficence is well - known.
[ترجمه ترگمان]نیکوکاری enterpriser s به خوبی شناخته شده است
[ترجمه گوگل]مزایای شرکت کننده به خوبی شناخته شده است

6. The ethical principles of non - maleficence and beneficence might be used as justifications for overriding her autonomy.
[ترجمه ترگمان]اصول اخلاقی of و beneficence ممکن است به عنوان توجیهی برای برجسته کردن خودمختاری او به کار رود
[ترجمه گوگل]اصول اخلاقی عدم تعهد و خیرخواهانه ممکن است به عنوان توجیهی برای سوءاستفاده از استقلال او استفاده شود

7. His beneficence was well known.
[ترجمه ترگمان]نیکوکاری او مشهور بود
[ترجمه گوگل]مزایای او به خوبی شناخته شده بود

8. Williamson used some of his vast wealth to provide permanent evidence of his beneficence.
[ترجمه ترگمان]ویلیامسون برخی از ثروت عظیم خود را برای فراهم آوردن شواهد دائمی از beneficence استفاده کرد
[ترجمه گوگل]ویلیامسون از ثروت فراوانش برای ارائه مدرک دائمی از خیرخواهش استفاده کرد

9. Maleficence --- Behavior that harms others. Avoidance of maleficence is one of the cardinal principles of ethics. See beneficence.
[ترجمه ترگمان]maleficence - رفتار که به دیگران آسیب می رساند اجتناب از maleficence یکی از اصول اصلی اخلاق است نیک به نیک نگاه کرد
[ترجمه گوگل]مسالمت آمیز --- رفتارهایی که دیگران را به خطر می اندازد اجتناب از نقض ضعف، یکی از اصول اصلی اخلاق است مشاهده کنید

10. We'll have a Sinitic scented tea business program named Flower Time,[Sentence dictionary] open multiple shops in different campus and set up beneficence shops.
[ترجمه ترگمان]ما یک برنامه تجاری چای معطر به نام گل زمان، [ فرهنگ لغت نامه ]، مغازه های متعدد در محوطه مختلف را افتتاح کرده و فروشگاه های beneficence را راه اندازی خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما یک برنامه کسب و کار چای معطر سینتیک به نام Flower Time، [فرهنگ لغت جمله] چندین مغازه را در محوطه دانشگاه باز کرده و فروشگاه های سودآوری را راه اندازی می کنیم

11. Medicine not only seeks to truth, but also seeks to beneficence.
[ترجمه ترگمان]پزشکی نه تنها به دنبال حقیقت است بلکه به دنبال نیکوکاری است
[ترجمه گوگل]پزشکی نه تنها به حقیقت می پیوندد، بلکه به دنبال خیرخواهی است

12. He was brought to a knowledge of the gospel through the instrumentality of Paul ( and held a prominent place in the Christian community for his piety and beneficence (4-.
[ترجمه ترگمان]او از طریق راهنمای پائول به دانش بشارت مسیح آورده شد (و یک جایگاه برجسته در جامعه مسیحیت برای پارسایی و نیکوکاری (۴ - ۴)داشت
[ترجمه گوگل]او به وسیله ابزار پولس به دانش انجیل آورده شد (و در جایگاهی برجسته در جامعه مسیحی برای تقدس و خیرخواهی خود (4)

13. Angels are the dispensers and administrators of the divine beneficence towards us.
[ترجمه ترگمان]فرشتگان، dispensers و مدیران نیکوکاری الهی نسبت به ما هستند
[ترجمه گوگل]فرشتگان فوائد و مدیران سودمند الهی نسبت به ما هستند

14. There is one moral; the love that springs forth from self-denial and blooms in deeds of beneficence.
[ترجمه ترگمان]یک نکته اخلاقی وجود دارد؛ عشقی که از self سرچشمه می گیرد و در عمل نیک blooms شکوفا می شود
[ترجمه گوگل]یک اخلاق وجود دارد؛ عشقی که از عذاب الهی و شکوفایی در اعمال خیرخواهی حاصل می شود

15. I owuld donate the whole amount of money to Orbis annoymously to support beneficence.
[ترجمه ترگمان]من برای حمایت از نیکوکاری، مبلغ کل مبلغ را به Orbis annoymously اهدا خواهم کرد
[ترجمه گوگل]من اهل اهداء کل مبلغ پول به Orbis annoyymously برای حمایت از سودمند

observe God's beneficence and mercy

کرم بین و لطف خداوندگار


پیشنهاد کاربران

فواید


کلمات دیگر: