1. frontier mentality
(طرز تفکر وابسته به نواحی سر حدی و دور افتاده) طرز تفکر مرزی
2. He had a petit bourgeois mentality.
[ترجمه ترگمان]یک طرز تفکر bourgeois داشت
[ترجمه گوگل]او ذهنیت خرده بورژوایی داشت
3. Police officers had a siege mentality that isolated them from the people they served.
[ترجمه ترگمان]افسران پلیس یک ذهنیت محاصره داشتند که آن ها را از مردمی که خدمت می کردند جدا می کرد
[ترجمه گوگل]افسران پلیس یک ذهنیت محاصره داشتند که آنها را از افرادی که خدمت کرده بودند جدا کردند
4. It's very difficult to understand the mentality of people who say such things.
[ترجمه ترگمان]درک طرز تفکر افرادی که چنین چیزهایی را می گویند، بسیار دشوار است
[ترجمه گوگل]خیلی دشوار است که ذهنیت افراد را که چنین چیزهایی را می گویند، درک کنند
5. I can't understand the mentality of the people who are behind this kind of violence.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم طرز فکر مردمی که پشت این نوع خشونت هستند را درک کنم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم ذهنیت افرادی را که پشت این نوع خشونت هستند پشت سر بگذارم
6. He has many years'experience of the criminal mentality.
[ترجمه ترگمان]او سال ها تجربه در مورد ذهنیت جنایی دارد
[ترجمه گوگل]او تجربه چند ساله ذهنیت جنایی دارد
7. I cannot understand the mentality of football hooligans.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم طرز فکر اراذل فوتبال را درک کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم ذهنیت حاکمان فوتبال را درک کنم
8. She despised the get-rich-quick mentality of the 1980s.
[ترجمه ترگمان]او از ذهنیت \"ثروتمند - ثروتمند دهه ۱۹۸۰\" متنفر بود
[ترجمه گوگل]او ذهنیت سرشار از سریع دهه 1980 را تحقیر کرد
9. The majority have a built-in Luddite mentality; they are resistant to change.
[ترجمه ترگمان]اکثریت آن ها ذهنیت built دارند؛ آن ها نسبت به تغییر مقاوم هستند
[ترجمه گوگل]اکثریت یک ذهنیت لودیتی ساخته شده است؛ آنها به تغییر تغییر کرده اند
10. Running a business requires a very different mentality from being a salaried employee.
[ترجمه ترگمان]اجرای یک کسب وکار نیازمند یک طرز تفکر بسیار متفاوت از یک کارمند حقوق بگیر است
[ترجمه گوگل]اجرای یک کسب و کار نیاز به یک ذهنیت بسیار متفاوت از کارمند حقوق و دستمزد دارد
11. I had acquired the true menial mentality.
[ترجمه ترگمان]من یه فکر پست و پست رو به دست آوردم
[ترجمه گوگل]من ذهنیت منحصر به فرد را به دست آوردم
12. The Dickensian workhouse mentality still exists, but you don't need to subscribe to it.
[ترجمه ترگمان]روح چارلز دیکنز هنوز وجود دارد، اما نیازی به عضویت در آن ندارید
[ترجمه گوگل]ذهنیت کارخانه Dickensian هنوز وجود دارد، اما شما لازم نیست که به آن مشترک شوید
13. Some are a result of our national mentality, but some are specific to individual companies.
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها نتیجه تفکر ملی ما هستند، اما برخی از آن ها مختص شرکت های فردی هستند
[ترجمه گوگل]بعضی ها نتیجه ذهنیت ملی ما هستند، اما بعضی از آنها به شرکت های خاص اختصاص دارند
14. It is a mentality much admired by the Right everywhere.
[ترجمه ترگمان]این ذهنیت در همه جا مورد تحسین مردم است
[ترجمه گوگل]این یک ذهنیت است که از همه جا در راستای تحسین است