1. 'Yes?' she said, yawning audibly.
[ترجمه ترگمان]بله؟ در حالی که با صدای بلندی خمیازه می کشید، گفت:
[ترجمه گوگل]بله؟ او گفت، صدای جیغ کشیدن
2. Her breath was hissing in and out audibly as if her teeth were clenched.
[ترجمه ترگمان]نفسش در سینه حبس شده بود و انگار دندان هایش به هم ساییده شده بودند
[ترجمه گوگل]نفس او صدای شنیده بود و صدای آن صدایی بود، مثل اینکه دندانهایش هموار بودند
3. And they are audibly unsure how keen on privatisation the government really is.
[ترجمه ترگمان]و آن ها به سختی نمی دانند که دولت چقدر مشتاق خصوصی سازی است
[ترجمه گوگل]و آنها از نظر شنیداری مطمئن نیستند که دولت واقعا علاقه مند به خصوصی سازی است
4. His sentence edged around a raspy cough, then audibly trailed off.
[ترجمه ترگمان]جمله اش به صدای خر خر خر افتاد و بعد صدای بلندی به گوش رسید
[ترجمه گوگل]سخنرانی او در اطراف یک سرفه خشن رخ داد و سپس به طرز قابل توجهی از بین رفت
5. He heard the clock ticking audibly and half suspected that he had been dozing.
[ترجمه ترگمان]صدای تیک تاک ساعت را شنید که انگار چرت زده بود
[ترجمه گوگل]او ساعت شنیده صدای تند و نیم مظنون به شنیدن صدای او را شنید
6. He appeared at her side, breathing audibly, a moment after she reached the stop.
[ترجمه ترگمان]او در کنار او ظاهر شد، نفس بلندی کشید، یک لحظه بعد از آن که به ایستگاه رسید
[ترجمه گوگل]او در کنار او ظاهر شد، تنفس صدایی، یک لحظه پس از او به توقف
7. The ship's timbers groaned audibly during the storm.
[ترجمه ترگمان]الوارهای کشتی با صدای بلندی که در طول توفان به گوش می رسید ناله می کرد
[ترجمه گوگل]چوبگیران کشتی در طول طوفان به صدا در می آیند
8. The third girl answered the most audibly.
[ترجمه ترگمان]دختر سومی با صدای بلند گفت:
[ترجمه گوگل]سومین دختر با صدای بلند جواب داد
9. Linda cry all day and sniffle audibly around the corner.
[ترجمه ترگمان]لیندا تمام روز گریه می کرد و در گوشه اتاق زمزمه می کرد
[ترجمه گوگل]لیندا تمام روز گریه می کند و صدای گوشه گوشه را می شنود
10. Under the unfathomable sea, life glows both audibly or mutely.
[ترجمه ترگمان]در دریای بی انتهای دریا زندگی هر دو با صدایی بلند و بی صدا می درخشد
[ترجمه گوگل]در زیر دریا دریایی غیر قابل تشخیص، زندگی هر دو صدایی یا بی صدا می شود
11. Resistors are neither technically nor audibly perfect.
[ترجمه ترگمان]Resistors نه از لحاظ فنی، نه با صدای بلند، نه کامل
[ترجمه گوگل]مقاومتها نه از لحاظ فنی و نه به لحاظ شنوایی کامل هستند
12. Christ will return bodily, visibly, audibly, to consummate salvation.
[ترجمه ترگمان]مسیح با صدایی که به زحمت شنیده می شود، با صدای بلند گفت: مسیح زنده خواهد گشت و نجات کامل خواهد یافت
[ترجمه گوگل]مسیح بدن خود را، به وضوح، با صدای بلند، به پایان رساندن نجات خواهد داد
13. The visor darkened almost to black opacity, and the suit's cooler began audibly to work harder.
[ترجمه ترگمان]آشغالگیر تقریبا به تیرگی سیاه تیره شد و کولر با صدای بلند شروع به کار کرد تا سخت تر کار کند
[ترجمه گوگل]نمای گرانش تقریبا به اندازه کافی سیاه پوشیده شده است و کولر کت و شلوار صدایی برای کار سخت تر شد
14. She began to show signs of impatience and snorted audibly.
[ترجمه ترگمان]او شروع به نشان دادن نشانه هایی از بی حوصلگی کرد و با صدای بلندی خرناس کشید
[ترجمه گوگل]او شروع به نشانه های بی قراری کرد و با صدای بلند فریاد کشید
15. Pumping up her smile, she was too weak to speak audibly.
[ترجمه ترگمان]لبخندش را بالا زد، ضعیف تر از آن بود که با صدای بلند حرف بزند
[ترجمه گوگل]پمپ کردن لبخند او، او خیلی ضعیف بود تا با صدای بلند صحبت کند