کلمه جو
صفحه اصلی

mourn


معنی : گریه کردن، سوگواری کردن، عزاداری کردن، ماتم گرفتن
معانی دیگر : غم خوردن، افسوس خوردن، تاسف خوردن، (در مرگ کسی) عزاداری کردن، موییدن، مویه کردن، نوحه خواندن، با آهنگ حزن انگیز بیان کردن، (مانند کبوتر) صدا کردن، قوقو کردن

انگلیسی به فارسی

سوگواری کردن، ماتم گرفتن، گریه کردن


انگلیسی به انگلیسی

• grieve, be in mourning, feel sorrow for someone's death
if you mourn someone who has died or mourn for them, you are very sad and think about them a lot.
if you mourn something or mourn for it, you are very sad about something that has happened.
see also mourning.

مترادف و متضاد

گریه کردن (فعل)
give, cry, sob, bemoan, weep, mourn

سوگواری کردن (فعل)
bemoan, mourn, lament, bewail

عزاداری کردن (فعل)
howl, mourn

ماتم گرفتن (فعل)
mourn, wail

be sad over loss


Synonyms: ache, agonize, anguish, be brokenhearted, bemoan, be sad, bewail, bleed, blubber, carry on, complain, cry, deplore, fret, grieve, hurt, keen, lament, languish, long for, miss, moan, pine, regret, repine, rue, sigh, sob, sorrow, suffer, take it hard, wail, wear black, weep, wring hands, yearn


Antonyms: be happy, be joyful


جملات نمونه

1. Sandra did not cease to mourn her lost friend.
ساندرا دست از عزاداری کردن برای دوست از دست رفته اش بر نمی داشت

2. The entire city mourned for the people lost in the calamity.
تمام شهر در غم مردم فوت شده در فاجعه، در ماتم بود

3. We need not mourn over trifles.
لازم نیست غم چیزهای بی ارزش را بخوریم

4. One must mourn not the death of men but their birth.
[ترجمه ترگمان]یک نفر باید برای مرگ مردها سوگواری کند، اما تولد آن ها
[ترجمه گوگل]نباید مرگ انسانها، بلکه تولد آنها را گرامی بداریم

5. To mourn a mischief that is past and gone is the next way to draw new mischief on.
[ترجمه ترگمان]برای a که گذشته و از دست رفته راه دیگری برای شرارت بار دیگر وجود دارد
[ترجمه گوگل]برای بدبینی به بدبختی که گذشته و رفته است، راه بعدی برای جلب خشم جدید است

6. Hundreds of people gathered to mourn the slain president.
[ترجمه نسرین] صدها نفر از مردم برای سوگواری برای رئیس جمهور کشته شده، جمع شدند
[ترجمه ترگمان]صدها نفر برای عزاداری برای رئیس جمهور کشته شدند
[ترجمه گوگل]صدها تن از مردم برای کشته شدن رییس جمهور کشته شدند

7. Today we mourn for all those who died in two world wars.
[ترجمه ترگمان]امروز ما برای تمام کسانی که در دو جنگ جهانی جان باختند عزاداری می کنیم
[ترجمه گوگل]امروز ما برای همه کسانی که در دو جنگ جهانی فوت کرده اند شگفت زده هستند

8. They mourn the passing of a simpler way of life.
[ترجمه ترگمان]برای گذر از یک راه ساده تر از زندگی سوگواری می کنند
[ترجمه گوگل]آنها از تصویب یک شیوه ساده زندگی ترغیب می کنند

9. Let the whirlwind mourn its requiem.
[ترجمه ترگمان]بگذار این گردباد در مراسم نماز میت عزاداری کند
[ترجمه گوگل]اجازه دهید که گرد و غبار به اجداد خود رحم کند

10. Few will mourn his passing.
[ترجمه Zahra] تعداد اندکی برای مردن او سوگواری می کنند
[ترجمه ترگمان]چند نفر از گذشتن او سوگواری می کنند
[ترجمه گوگل]چند نفر به گذشتۀ او گوش می دهند

11. We all mourn the destruction of a well-loved building.
[ترجمه ترگمان]همه ما برای نابودی یک ساختمان بسیار محبوب سوگواری می کنیم
[ترجمه گوگل]همه ما ویرانی یک ساختمان دوست داشتنی را گرامی می داریم

12. I really mourn the loss of that gold watch.
[ترجمه گلی افجه] واقعا برای از دست دادن ان ساعت طلا ماتم گرفتم
[ترجمه ترگمان]من واقعا برای از دست دادن اون ساعت طلا عزاداری می کنم
[ترجمه گوگل]من واقعا از دست دادن این ساعت طلایی خجالت می کشم

13. Many will mourn her passing .
[ترجمه گلی افجه] خیلی ها برای مرگ او عزاداری خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]خیلی ها برای عبور او سوگواری می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از او میگذرند

14. As the nation continued to mourn, the new President of South Africa paid his own tribute.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ملت به سوگ خود ادامه داد، رئیس جمهور جدید آفریقای جنوبی خراج خود را پرداخت
[ترجمه گوگل]رییس جمهور جدید آفریقای جنوبی، همانطور که کشور همچنان مرتکب خشم شد، به خود افتخار کرد

15. Although their families still mourn their loss, they have tried to put their grief behind them and rebuild their lives.
[ترجمه گلی افجه] هر چند خانواده انها هنوز سوگوار از دست دادن بودند اما سعی کردند اندوه راپشت سر گذاشته و زندگی خود را از نو بسازند
[ترجمه ترگمان]اگرچه خانواده های آن ها هنوز در سوگ از دست دادن خود هستند، اما تلاش کرده اند که غم خود را پشت سر گذاشته و زندگی خود را بازسازی کنند
[ترجمه گوگل]اگر چه خانواده های آنها هنوز از دست دادن خود را گرامی می دارند، سعی کرده اند خود را در پشت خود ببندند و زندگی خود را بازسازی کنند

16. The Moors wept at leaving Granada and still mourn its loss in their evening prayers.
[ترجمه ترگمان]مورها از آنجا که غرناطه را ترک کرده بودند، می گریستند و هنوز در نماز عصر خود در سوگ از دست دادن آن بودند
[ترجمه گوگل]مورز در حال ترک گرانادا بود و هنوز هم در نماز خوشی خود را از دست داده است

17. We mourn the tens of millions of people who lost their lives.
[ترجمه ترگمان]ما برای ده ها میلیون نفر که جانشان را از دست دادند سوگواری می کنیم
[ترجمه گوگل]ما ده ها میلیون نفر را که زندگی خود را از دست داده اند گله می کنیم

18. Church services were held to mourn for the victims of the fire.
[ترجمه ترگمان]خدمات کلیسا برای سوگواری قربانیان آتش سوزی برگزار شد
[ترجمه گوگل]خدمات کلیسا برای قربانیان آتش سوزی برگزار شد

He announced his resignation and everybody mourned.

او استعفای خود را اعلام کرد و همه متأسف شدند.


They mourned the death of their father.

آنان در مرگ پدر خود سوگواری کردند.


She was mourned by her family as well as by a grateful nation.

خانواده‌اش و همچنین ملت حق‌شناس برایش سوگواری کردند.


All night long, the wind mourned the end of summer.

در سرتاسر شب باد از پایان تابستان می‌نالید.


پیشنهاد کاربران

Mourn = عزاداری کردن
Mourner = عزادار

مویه کردن

سوگواری


کلمات دیگر: