کلمه جو
صفحه اصلی

punch line


معنی : لب مطلب، جمله اساسی و اصلی
معانی دیگر : شاه بیت، بخش اصلی شوخی یا ((جوک))

انگلیسی به فارسی

لب مطلب، جمله اساسی واصلی


خط پانچ، لب مطلب، جمله اساسی و اصلی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the phrase or sentence that contains the point of a joke.

• last line of a joke that provides the humour or climax
the punch-line of a joke or funny story is its last sentence or phrase, which gives it its humour.
last line of a joke that provides the humour or climax

مترادف و متضاد

لب مطلب (اسم)
punch line

جمله اساسی و اصلی (اسم)
punch line

the climax of a joke


Synonyms: gag line, point, tag line


جملات نمونه

1. He forgot the punch line of his after - dinner speech.
[ترجمه ترگمان] اون سخنرانی بعد از شام رو یادش رفت
[ترجمه گوگل]او خط پانچ سخنرانی بعد از او را فراموش کرد

2. But he forgot the punch line for any business transaction: Did you get paid?
[ترجمه ترگمان]ولی اون برای هر معامله تجاری، کاری رو که انجام داده بود رو یادش رفته بود؟
[ترجمه گوگل]اما او خط پانچ را برای هر معامله تجاری فراموش کرد آیا شما پرداخت می کنید؟

3. Bobby Boy is always looking for the punch line to every situation.
[ترجمه ترگمان]بابی پسر همیشه دنبال هر چیزی میگرده
[ترجمه گوگل]بابی پسر همیشه به دنبال خط پانچ به هر موقعیتی است

4. The shtup part was funnier than the punch line.
[ترجمه ترگمان]قسمت shtup از خط punch funnier بود
[ترجمه گوگل]بخش shtup جالب تر از خط پانچ بود

5. Insert your own punch line here.
[ترجمه ترگمان]خط خودتان را در این جا قرار دهید
[ترجمه گوگل]خط پانچ خود را در اینجا قرار دهید

6. She waited for the punch line, her shoes growing soggy.
[ترجمه ترگمان]او منتظر ضربه آخر بود و کفش هایش خیس می شد
[ترجمه گوگل]او منتظر خط پانچ بود، کفش های او در حال خیس شدن بود

7. The punch line was that he lost his pants in the typhoon.
[ترجمه ترگمان]نکته اصلی این بود که اون شلوارش رو در توفان از دست داده
[ترجمه گوگل]خط پانچ این بود که شلوار خود را در طوفان از دست داد

8. If you are like most people, that punch line triggered at least a hearty laugh.
[ترجمه ترگمان]اگر شما مثل اکثر مردم هستید، این کار، حداقل یک خنده از ته دل فعال می شود
[ترجمه گوگل]اگر شما بیشتر مردم هستید، این خط پانچ دست کم یک خنده خشن ایجاد کرد

9. Punch line: the last line of a joke.
[ترجمه ترگمان] جمله آخر: آخرین خط جوک
[ترجمه گوگل]خط پانچ خط آخرین شوخی است

10. This poem has its punch line at the very finish.
[ترجمه ترگمان]این شعر خط punch را در آخر خط دارد
[ترجمه گوگل]این شعر خط پایان خود را به پایان رساند

11. And dose you punch line just a joke?
[ترجمه ترگمان]و تو فقط یه جوک رو با مشت می زنی؟
[ترجمه گوگل]و شما دوس داری خط را فقط یک شوخی ببینی؟

12. And is your punch line just a joke?
[ترجمه ترگمان]و punch فقط یه جوک هستش؟
[ترجمه گوگل]و خط پانچ شما فقط یک شوخی است؟

13. They rolled in the grass at the repetition of her punch line.
[ترجمه ترگمان]بار دیگر در میان علف ها چرخ می زدند
[ترجمه گوگل]آنها در تله ای از خط پانچ خود در چمن ریخته اند

14. They always saw his jokes before he got to the punch line.
[ترجمه ترگمان]آن ها همیشه قبل از اینکه به صف اول برسند، شوخی های او را می دیدند
[ترجمه گوگل]آنها قبل از اینکه به خط پانچ می آمدند، جوک های خود را دیدند

پیشنهاد کاربران

جمله
One word of your word to me is worth to the world
یک کلمه از حرف تو برام به دنیا ارزش داره

آن قسمت از جک که باعث خنده میشود


I got to the punch line. I knocked over a glass of water with my hand
به اوج مسئله ( لپ مطلب، خلاصه کلام، نقطه اوج داستان قسمت خنده دار داستان ) که رسیدم. بادستم زدم به لیوان کناریم

مخلص کلام

اون تیکه آخر جک یا قصه که اصل مطلبه


نکته داستان یا یک جوک ( مثلا بعد جوک گفته می شه: نکته شو گرفتی؟ یا نکتش این بود )

I love NEW YORK. It's like thousands of straight lines. Just looking for a punch line, you know


Crimes and Misdemeanors 1989🎥

نکتۀ مهم
مسئلۀ اصلی
نکتۀ اصلی/مهم داستان/ماجرا

اصل مطلب

Gistلب کلام


کلمات دیگر: