کلمه جو
صفحه اصلی

gusto


معنی : لذت، درک، احساس، طعم، مزه، ذوق
معانی دیگر : شوق، تمایل، ذوق و علاقه، زنده دلی، حرارت و اشتیاق، انرژی و پشتکار

انگلیسی به فارسی

خوبه، مزه، ذوق، لذت، احساس، درک، طعم


ذوق، درک، احساس، مزه، طعم، لذت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: vigorous or hearty enjoyment or appreciation.
مشابه: relish, taste, zest

- He ate the simple meal with gusto, as if it were a banquet for kings.
[ترجمه ترگمان] غذای ساده ای را با اشتها خورد، گویی ضیافتی برای پادشاهان بود
[ترجمه گوگل] او با خوردن غذای ساده غذا خورد، مثل اینکه آن را برای شاهان مهمانی بود

• enthusiasm, great enjoyment, zest; personal preference or taste
if you do something with gusto, you do it with energy and enthusiasm.

مترادف و متضاد

Synonyms: appetite, appreciation, ardor, brio, delectation, delight, enjoyment, exhilaration, fervor, heart, liking, palate, passion, pleasure, relish, savor, taste, verve, zeal, zest


Antonyms: apathy, reluctance, unenthusiasm


لذت (اسم)
amusement, pleasure, delight, joy, enjoyment, gratification, titillation, frill, delectation, gusto

درک (اسم)
imbibition, apprehension, apperception, perception, realization, discernment, percept, uptake, gusto, percipience, sentience

احساس (اسم)
sense, impression, sentiment, apperception, perception, feeling, sensation, gusto, percipience, sensing

طعم (اسم)
taste, smack, savor, relish, odor, flavor, gusto, palate

مزه (اسم)
taste, smack, savor, relish, flavor, gusto, zest, sapor, sapour

ذوق (اسم)
taste, verve, liking, penchant, relish, zeal, gusto, goo, vertu, virtu

great enthusiasm


جملات نمونه

Hossein ate the ice cream with gusto.

حسین با اشتیاق تمام بستنی را خورد.


with all the gusto of youth

با تمام شور و حرارت جوانی


1. with all the gusto of youth
با تمام شور و حرارت جوانی

2. hossein ate the ice cream with gusto
حسین با اشتیاق تمام بستنی را خورد.

3. The orchestra played with a winning combination of gusto and precision.
[ترجمه ترگمان]این ارکستر با ترکیبی از حرارت و دقت برنده بازی می کرد
[ترجمه گوگل]ارکستر با یک ترکیب برنده از حس وحشتناک و دقیق بازی کرد

4. They attacked their meal with gusto.
[ترجمه ترگمان]آن ها با اشتها به غذای خود حمله کردند
[ترجمه گوگل]آنها با وحشت به غذای خود حمله کردند

5. Everyone joined in the singing with great gusto.
[ترجمه ترگمان]همه با شور و حرارت زیادی آواز خواندند
[ترجمه گوگل]هر کس با آواز خواندن با صدای بلند پیوست

6. They fell to with great gusto.
[ترجمه ترگمان]آن ها با شور و شوق بسیار به زمین افتادند
[ترجمه گوگل]آنها با خستگی زیاد سقوط کردند

7. They fell to it with gusto.
[ترجمه ترگمان]با شوق و ذوق شروع به خواندن آن کردند
[ترجمه گوگل]آنها با خنده به آن افتادند

8. He also sang with gusto in the school glee club, directed by Mildred Cobbledick, one of those favorites.
[ترجمه ترگمان]او همچنین با شور و هیجان در کلوب شبانه مدرسه، به کارگردانی میل درد، یکی از این موارد مورد علاقه آواز خواند
[ترجمه گوگل]او همچنین با خنده در کلاس باشگاه مدرسه، به کارگردانی میلدرت کوبلدیک، یکی از آن مورد علاقه، آواز خواند

9. This simple listing task is tackled with great gusto, and greatly deepens their commitment to their roles.
[ترجمه ترگمان]این لیست کردن ساده با احساسات عالی حل می شود و به شدت التزام آن ها به نقش خود را عمیق تر می کند
[ترجمه گوگل]این وظیفه فهرست بندی ساده با خستگی بسیار زیاد روبرو می شود و تعهد خود را نسبت به نقش های خود عمیق تر می کند

10. The August sun entered them with gusto.
[ترجمه ترگمان]آفتاب ماه اوت با شور و هیجان وارد آن ها شد
[ترجمه گوگل]آفتاب آفتاب به آنها وارد شد

11. Bates plays Kushnick with shrill, profane gusto, literally scorching the earth with her incendiary lungs.
[ترجمه ترگمان]بی تز با سر و صدای زیر و گوش خراش بازی می کند، و عملا زمین را با شش های آتش زا scorching
[ترجمه گوگل]بیتس Kushnick را با خجالت و خجالت، خشمگینانه به نمایش می گذارد، به معنای واقعی کلمه سرزنش زمین با ریه های آتش زا است

12. They sang with gusto .
[ترجمه ترگمان]آن ها با هیجان آواز خواندند
[ترجمه گوگل]آنها با صدای بلند آواز خواندند

13. quaffed the ale with gusto.
[ترجمه ترگمان]با اشتها آبجو را با هم quaffed
[ترجمه گوگل]با عصبانیت خندیدم

14. Nathan Theseus Todd attacked his steak with gusto.
[ترجمه ترگمان]تامی تیسوس با ذوق و شوق به استیک خود حمله کرد
[ترجمه گوگل]ناتان تیسس تاد با استیوی خود به استیک خود حمله کرد

15. Elizabeth sang with gusto.
[ترجمه ترگمان]الیزابت با اشتها آواز خواند
[ترجمه گوگل]الیزابت با صدای بلند آواز خواند

پیشنهاد کاربران

اشتیاق

شور و نشاط


کلمات دیگر: