آزاردهنده، تقلا کردن، به خود پیچیدن
agonized
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• expressing agony; characterized by suffering; characterized by pain or anxiety; extremely painful; distressed (also agonised)
agonized describes something that you say or do when you are in great physical or mental pain.
agonized describes something that you say or do when you are in great physical or mental pain.
جملات نمونه
1. he agonized for hours whether or not to give the bad news to his mother
ساعت ها در تب و تاب بود که آیا خبر بد را به مادرش بگوید یا نه.
2. the prisoner's agonized moans
ناله های حاکی از درد و رنج زندانی
3. All the time they agonized and prayed.
[ترجمه ترگمان]در تمام این مدت ناراحت بودند و دعا می کردند
[ترجمه گوگل]همیشه آنها را تحمل و دعا می کردند
[ترجمه گوگل]همیشه آنها را تحمل و دعا می کردند
4. We agonized for hours about which wallpaper to buy.
[ترجمه ترگمان]ما ساعت ها در این مورد نگران بودیم که کدوم کاغذدیواری رو باید بخریم
[ترجمه گوگل]ما برای ساعتهایی که تصویر زمینه را خریداری کردیم، برای مدت طولانی تحقیر شدیم
[ترجمه گوگل]ما برای ساعتهایی که تصویر زمینه را خریداری کردیم، برای مدت طولانی تحقیر شدیم
5. He agonized over the guilt that he felt.
[ترجمه ترگمان]او عذاب وجدان را که احساس می کرد عذاب می داد
[ترجمه گوگل]او بیش از گناه که او احساس می کرد، تکان می خورد
[ترجمه گوگل]او بیش از گناه که او احساس می کرد، تکان می خورد
6. All the way home she agonized about what she should do.
[ترجمه ترگمان]تمام راه برگشت به خانه نگران کاری بود که باید می کرد
[ترجمه گوگل]همه چیز در خانه او در مورد آنچه او باید انجام دهد
[ترجمه گوگل]همه چیز در خانه او در مورد آنچه او باید انجام دهد
7. After five months of agonized debate they signed the treaty.
[ترجمه ترگمان]پس از پنج ماه بحث دردناک، آن ها پیمان را امضا کردند
[ترجمه گوگل]پس از پنج ماه بحث و جدال، معاهده را امضا کردند
[ترجمه گوگل]پس از پنج ماه بحث و جدال، معاهده را امضا کردند
8. They agonized about it for days.
[ترجمه ترگمان]روزها در این باره رنج می بردند
[ترجمه گوگل]آنها روزها در مورد آن هجوم آوردند
[ترجمه گوگل]آنها روزها در مورد آن هجوم آوردند
9. All the time she agonized and prayed.
[ترجمه ترگمان]در تمام این مدت به گریه می افتاد و دعا می کرد
[ترجمه گوگل]تمام وقت او آزار و دعا کرد
[ترجمه گوگل]تمام وقت او آزار و دعا کرد
10. From some place close by she heard agonized sobbing.
[ترجمه ترگمان]از جایی که نزدیک بود صدای گریه اش را شنید
[ترجمه گوگل]از جایی که نزدیک بود، صدای غم و اندوه را می شنید
[ترجمه گوگل]از جایی که نزدیک بود، صدای غم و اندوه را می شنید
11. She agonized for days about whether she should take the job.
[ترجمه ترگمان]برای چند روز عذاب کشید که آیا باید کار را قبول کند یا نه
[ترجمه گوگل]او برای چند روز در مورد اینکه آیا او باید کار را تحمل کند، تحقیر آمیز بود
[ترجمه گوگل]او برای چند روز در مورد اینکه آیا او باید کار را تحمل کند، تحقیر آمیز بود
12. She gave him an agonized look.
[ترجمه ترگمان]نگاهی نگران به او انداخت
[ترجمه گوگل]او به او نگاه غم انگیزی داد
[ترجمه گوگل]او به او نگاه غم انگیزی داد
13. We agonized over whether to sell the house.
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودیم که خانه را بفروشیم
[ترجمه گوگل]ما درباره اینکه آیا خانه را بخریم، تردید کردیم
[ترجمه گوگل]ما درباره اینکه آیا خانه را بخریم، تردید کردیم
14. It followed a stormy and agonized debate, but Landsbergis's stated support for the moratorium appeared to have swayed many deputies.
[ترجمه ترگمان]به دنبال یک بحث طوفانی و ناراحت بود، اما به نظر می رسد حمایت Landsbergis از این مهلت قانونی، بسیاری از نمایندگان را تحت تاثیر قرار داده است
[ترجمه گوگل]به دنبال بحث های طوفانی و غم انگیز بود، اما حمایت لندبرگس از توقف توقف به نظر می رسید بسیاری از معاونان را تحت تاثیر قرار
[ترجمه گوگل]به دنبال بحث های طوفانی و غم انگیز بود، اما حمایت لندبرگس از توقف توقف به نظر می رسید بسیاری از معاونان را تحت تاثیر قرار
پیشنهاد کاربران
تقلا کردن
آکنده از عذاب، آکنده از درد و رنج ، دردناک، پر از درد، سوزناک ، حاکی از اضطراب
دردناک
کلمات دیگر: