کلمه جو
صفحه اصلی

matchless


معنی : بی همتا
معانی دیگر : بی تا، منحصر به فرد، بی نظیر

انگلیسی به فارسی

بی نظیر، بی همتا


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: matchlessly (adv.), matchlessness (n.)
• : تعریف: being unsurpassed; without peer.
مترادف: incomparable, nonpareil, peerless, unequaled, unparalleled, unrivaled
مشابه: ace, consummate, impeccable, inestimable, invaluable, preeminent, priceless, superlative, unapproachable, unbeatable, unique

- The dancer will be remembered for his matchless elegance of movement.
[ترجمه ترگمان] این رقاص به خاطر ظرافت بی نظیر حرکت او به خاطر خواهد آمد
[ترجمه گوگل] رقصنده به خاطر ظرافت بی نظیر جنبشش یاد می شود
صفت ( adjective )
(1) تعریف: having no match or matches to light a fire.

(2) تعریف: not requiring matches for igniting a fire.

- a matchless stove
[ترجمه ترگمان] تنور بزرگی است،
[ترجمه گوگل] اجاق گاز بی نظیر

• unmatched, peerless, unbeatable, unsurpassable, incomparable
you use matchless to describe something that is so good that you think nothing else could be as good; a formal word.

مترادف و متضاد

بی همتا (صفت)
unique, unparalleled, incomparable, unrivaled, unbeatable, unmatched, matchless, peerless, nonpareil, unexampled

unequalled, unique


Synonyms: alone, consummate, excellent, exquisite, incomparable, inimitable, nonpareil, only, peerless, perfect, superior, superlative, supreme, unapproached, unmatched, unparalleled, unrivaled


Antonyms: common, commonplace, mediocre, regular, usual


جملات نمونه

1.
بی همتا

2. this university's film archives is matchless
مجموعه ی فیلم این دانشگاه بی نظیر است.

3. The Savoy provides a matchless hotel experience.
[ترجمه ترگمان]هتل ساووی یک تجربه هتل بی نظیر را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]Savoy یک تجربه هتل بی نظیر را فراهم می کند

4. Her matchless beauty is beyond description.
[ترجمه ترگمان]زیبایی بی نظیر او فراتر از توصیف است
[ترجمه گوگل]زیبایی بی نظیرش فراتر از توصیف است

5. But if you're liked, you get a matchless service.
[ترجمه ترگمان]اما اگر دوست داشته باشی، خدمت بزرگی می کنی
[ترجمه گوگل]اما اگر دوست دارید، یک سرویس بی نظیر دریافت خواهید کرد

6. We were dazzled by the matchless beauty of Antarctica.
[ترجمه ترگمان]ما از زیبایی بی نظیر قطب جنوب خیره شده بودیم
[ترجمه گوگل]ما توسط زیبایی بی نظیر Antarktia خیره شدیم

7. Grim glory, matchless strength, and the wit to confuse, the charms to transform any invader.
[ترجمه ترگمان]شکوه طالع نحس، قدرت بی نظیر، و زیرکی برای گیج کردن، the برای تبدیل هر مهاجم
[ترجمه گوگل]شکوه گرمی، قدرت بی نظیر، و عجیب و غریب به اشتباه، فریبندگی برای تبدیل هر مهاجم

8. Matchless, they spent the season to good effect, scouring the reserve benches of Swansons Sweet Pickle Albion and their ilk.
[ترجمه ترگمان]آن ها فصل را به نحو احسن انجام دادند و نیمکت های reserve of و Albion و ilk را جستجو کردند
[ترجمه گوگل]با هم بودن، آنها فصل را به خوبی انجام دادند، شستن نیمکت های ذخیره شده ساندانسس شیرین ترشی آلبیون و آنها را تمیز کرد

9. In Viktoria Mullova, whose technical perfection combines with matchless interpretative subtlety, they find perhaps their ideal interpreter.
[ترجمه ترگمان]در ویکتوریا Mullova، که کمال فنی آن با زیرکی تفسیری بی همتا ترکیب می شود، شاید مفسر ایده آل آن ها باشد
[ترجمه گوگل]در ویکتوریا مولولا، که کمال فنی آن ترکیب با ظرافت تفسیر ناپایدار است، شاید آنها مفسر ایده آل خود را پیدا کنند

10. The game introduce: Do you own matchless self - confidence to own marksmanship? The challenge is once!
[ترجمه ترگمان]بازی معرفی: شما اعتماد به نفس بی نظیر خود را نسبت به عکاسی خود دارید؟ این چالش یک بار است!
[ترجمه گوگل]این بازی معرفی می کند: آیا صاحب اعتماد به نفس بی نظیر هستید؟ چالش یک بار است!

11. The vase is of matchless workmanship.
[ترجمه ترگمان]این گلدان زیبا و بی نظیر است
[ترجمه گوگل]گلدان تولیدی بی نظیر است

12. His ice dancing performance is matchless.
[ترجمه ترگمان]عملکرد رقص یخی او بی نظیر است
[ترجمه گوگل]عملکرد رقص یخی او بی نظیر است

13. Mr Mei Lanfang's singing skill is matchless in the world.
[ترجمه ترگمان]مهارت آواز آقای Mei در جهان بی نظیر است
[ترجمه گوگل]مهارت آواز آقای Mei Lanfang در جهان بی نظیر است

14. First high peak and Yan are matchless to mutually see a to smile, also the Zong horse leaves and leaves a sky in breeze to have to jolt head wry laugh over there.
[ترجمه ترگمان]اولین پیک بلند و یان برای دیدن یک لبخند به دو طرف بی نظیر است، هم چنین برگ های اسب Zong برگ را ترک کرده و یک آسمان را در باد ترک می کند تا از خنده روده بر شود
[ترجمه گوگل]اولین قله بالا و یان بی نظیر هستند تا به یکدیگر بیندیشند تا لبخند بزنند، همچنین برگ های اسب زونگ را برگردانند و آسمان را در نسیم می گذارند تا مجبور به خندیدن سر و روی خنده شوند

پیشنهاد کاربران

بی همتا


کلمات دیگر: