1. for forty days he wandered in the wilderness
او چهل روز در بیابان سرگردان بود.
2. she is forty years old
او چهل سال دارد.
3. there were forty students all told
رویهم رفته چهل دانشجو آنجا بودند.
4. we marched forty miles a day
ما روزی 40 مایل راه پیمایی کردیم.
5. a ship at forty degrees north latitude
کشتی واقع در عرض جغرافیایی (پهنا رج) چهل درجه ی شمالی
6. a tax of forty pounds per poll to construct the church
چهل پوند مالیات سرانه برای ساختن کلیسا
7. bottom of page forty
پایین صفحه ی چهل
8. a balding man of forty
مرد چهل ساله ی دچار ریزش مو
9. a postpartum period of forty days
دوران پس زایمانی به مدت چهل روز
10. the cutoff age is forty
محدودیت سن چهل سالگی است (یعنی: اشخاصی که سن آنها از 40 بیشتر است مشمول این قانون یا کار یا استخدام نمی شوند).
11. my familiarity with morteza started forty years ago
دوستی من با مرتضی چهل سال پیش شروع شد.
12. the ship's ballast consisted of forty sandbags
وزنه ی تعادل کشتی عبارت بود از چهل کیسه شن
13. the temple was moved bodily forty meters up the shore of the lake
معبد یکپارچه به چهل متر بالاتر از کرانه ی دریاچه تغییر مکان داده شد.
14. each span of the bridge is forty meters wide
هر یک از دهانه های پل چهل متر پهنا دارد.
15. my career as a teacher started forty years ago
کار من به عنوان معلم چهل سال پیش آغاز شد.
16. He will be forty on his next birthday.
[ترجمه ترگمان]روز تولدش چهل و پنج سال دارد
[ترجمه گوگل]او در تولد بعدی خود چهل است
17. He had a chequered political career spanning nearly forty years.
[ترجمه ترگمان]او در حدود چهل سال فعالیت سیاسی زیادی داشت
[ترجمه گوگل]او تا به حال 45 سال فعالیت سیاسی داشته است
18. Forty lambs were born this spring.
[ترجمه ترگمان]این بهار به دنیا امده بود
[ترجمه گوگل]چهل تخم گذار این بهار به دنیا آمد
19. It's forty miles from here to the Polish border.
[ترجمه ترگمان]چهل مایل از اینجا تا مرز لهستان فاصله دارد
[ترجمه گوگل]این چهل مایل از اینجا تا مرز لهستان است
20. Every man at forty is a fool or a physician.
[ترجمه ترگمان]هر مردی در چهل سالگی یک احمق است یا یک پزشک
[ترجمه گوگل]هر مردی در چهل سالگی یک احمق یا یک پزشک است
21. Forty per cent of the population is suffering from malnutrition.
[ترجمه ترگمان]چهل درصد از مردم از سو تغذیه رنج می برند
[ترجمه گوگل]چهل درصد جمعیت از سوء تغذیه رنج می برند
22. Life begins at forty.
[ترجمه ترگمان]زندگی در چهل سالگی شروع می شود
[ترجمه گوگل]زندگی در چهل سالگی شروع می شود
23. She is a woman nearing forty.
[ترجمه ترگمان]زنی چهل ساله است
[ترجمه گوگل]او یک زن نزدیک به چهل ساله است