کلمه جو
صفحه اصلی

ran over

پیشنهاد کاربران

به معنای برخورد کردن

مثال:
She was going along the street when suddenly a car ran over her.
در حال قدم زدن در خیابان بود که ناگهان ( یکدفعه ) اتومبیلی با او برخورد کرد.


کلمات دیگر: