1. a polygraph test
آزمون دروغ یابی
2. to test a criminal suspect with a polygraph.
[ترجمه ترگمان]که یه مظنون جنایی رو با دروغ سنج آزمایش کنه
[ترجمه گوگل]برای آزمایش یک مظنون جنایی با یک پلیس
3. The suspect was given a polygraph test .
[ترجمه ترگمان]مظنون تست دروغ سنجی رو داده
[ترجمه گوگل]مظنون به یک تست پلیگرفت داده شد
4. For he recorded it on his polygraph lie-detector and compared the timings afterwards.
[ترجمه ترگمان]زیرا او آن را در دستگاه دروغ سنجی خود ضبط کرده و زمان را بعد از آن مقایسه کرد
[ترجمه گوگل]برای او آن را در دروغ آشکارساز خود را چند ضلعی ضبط کرد و زمانهای بعد را مقایسه کرد
5. Nicholas Branch has unpublished state documents, polygraph reports, Dictabelt recordings from the police radio net on November 2
[ترجمه ترگمان]نشریه نیکولاس Branch اسناد دولتی منتشر نشده، دروغ سنجی، نوارهای ضبط شده از شبکه رادیویی پلیس در ۲ نوامبر را گزارش کرده است
[ترجمه گوگل]شعبه نیکلاس در حال اسناد دولتی منتشر نشده، گزارش های پلیس، ضبط دیکتابل از شبکه رادیویی پلیس در 2 نوامبر
6. We gave Richard a polygraph two years ago and he passed.
[ترجمه ترگمان]ما دو سال پیش به ریچارد یه تست دروغ سنجی دادیم و اون قبول کرد
[ترجمه گوگل]ما دو سال پیش ریچارد پولگری را به وی دادیم و او تصویب کرد
7. He confirms having agreed to take a polygraph test, but says he was not shown the results.
[ترجمه ترگمان]او تایید می کند که با استفاده از تست دروغ سنجی موافقت کرده است، اما می گوید که او نتایج را نشان نداده است
[ترجمه گوگل]او تأیید می کند که موافقت کرده است که یک آزمون چند ضلعی بگیرد، اما می گوید نتایجش نشان داده نشده است
8. The polygraph was more or less chaotic but then it almost always is.
[ترجمه ترگمان]دروغ سنجی بیشتر و یا کم تر نامنظم بود، اما در آن زمان تقریبا همیشه اینگونه بود
[ترجمه گوگل]پولگرای بیشتر یا کمتر هرج و مرج بود، اما تقریبا همیشه همین است
9. It leads to the disorder of polygraph application and holdback the advancement of the technology in judicial proceedings.
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به اختلال استفاده از دستگاه دروغ سنج می شود و پیشرفت تکنولوژی در روند قضایی را تایید می کند
[ترجمه گوگل]این منجر به اختلال در استفاده از نرم افزارهای مخرب و جلوگیری از پیشرفت تکنولوژی در مراحل قضایی می شود
10. Leonard Saxe, Ph. D., a polygraph expert and professor of psychology at Brandeis University, says, "Lying has long been a part of everyday life.
[ترجمه ترگمان]لیونارد Saxe، دکترا د یک متخصص بی هوشی و استاد روانشناسی دانشگاه Brandeis می گوید: \" دروغ گفتن بخشی از زندگی روزمره بوده است
[ترجمه گوگل]لئونارد ساکس، Ph D, یک متخصص نقاشی و استاد روانشناسی دانشگاه Brandeis می گوید: 'دروغ به مدت طولانی بخشی از زندگی روزمره است
11. But, truth be told, the polygraph is a crude tool that the esteemed National Research Council says has extremely serious limitations.
[ترجمه ترگمان]اما همانطور که گفته می شود، دروغ سنجی ابزار زمختی است که شورای تحقیقات ملی محترم می گوید دارای محدودیت های بسیار جدی است
[ترجمه گوگل]اما، حقیقت گفته می شود، پلیس یک ابزار خام است که شورای تحقیق محترم معتقد است محدودیت های بسیار جدی دارد
12. The utilization of polygraph technology in criminal investigation complies with the requirement of investigating science.
[ترجمه ترگمان]استفاده از فن آوری دروغ سنجی در تحقیقات جنایی با نیاز به بررسی علم مطابقت دارد
[ترجمه گوگل]استفاده از تکنولوژی پلی گراف در تحقیقات جنایی مطابق با الزام تحقیقات علمی است
13. PG multi - channel polygraph is composed of unit, sensor, WINDOWS software platform and printer.
[ترجمه ترگمان]دستگاه دروغ سنج چند کاناله از واحد، سنسور، پلت فرم نرم افزار WINDOWS و چاپگر تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]پلی گراف چند کاناله PG از واحد، سنسور، پلت فرم نرم افزار WINDOWS و چاپگر تشکیل شده است
14. A polygraph test is also questionably used as a psychophysiological detection of deception (PDD) examination.
[ترجمه ترگمان]آزمون دروغ سنجی نیز به عنوان تشخیص psychophysiological از فریب استفاده می شود
[ترجمه گوگل]یک تست polygraph نیز به عنوان یک تشخیص روان شناختی تشخیص فریب (PDD) مورد استفاده قرار می گیرد
15. Hill's lawyers announced she had taken and passed a polygraph test.
[ترجمه ترگمان]وکلای هیل اعلام کردند که او تست دروغ سنجی را داده است
[ترجمه گوگل]وکلای هیل اعلام کردند که او یک تست پلیگرف را گرفته است