1. to gnaw a hole
با جویدن سوراخ کردن
2. Self-doubt began to gnaw away at her confidence.
[ترجمه ترگمان]شک و تردید در مورد اعتماد به نفس او شروع به جویدن کرد
[ترجمه گوگل]شک و تردید به اعتماد به نفس او خفه شد
3. Babies like to gnaw hard objects when they're teething.
[ترجمه ترگمان]بچه ها دوست دارن وقتی دارن دندون در میارن چیزای سختی رو گاز بگیرن
[ترجمه گوگل]بچه ها دوست دارند هنگامیکه بیدار میشوند اجسام سخت را بشورند
4. Woodlice attack living plants and gnaw at the stems.
[ترجمه ترگمان]woodlice به گیاهان زنده حمله می کنند و ساقه ها را gnaw
[ترجمه گوگل]Woodlice حمله به گیاهان زنده و gnaw در ساقه
5. Bad debts are continuing to gnaw away at the bank's profits.
[ترجمه ترگمان]بدهی های بد همچنان ادامه دارد تا سود بانک را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]بدهی های بد ادامه می یابد تا از سود بانکی دور شوند
6. The cat began to gnaw at the skin of the dead snake.
[ترجمه ترگمان]گربه شروع به جویدن پوست مار مرده کرد
[ترجمه گوگل]گربه شروع به گله کردن در پوست مار مرده کرد
7. The reality of reengineering has begun to gnaw away at those who had earnestly embraced this newest form of management self-improvement.
[ترجمه ترگمان]واقعیت مهندسی مجدد شروع به جویدن آن هایی کرده است که به طور جدی این نوع خود بهبود را پذیرفته بودند
[ترجمه گوگل]واقعیت مجدد مهندسی دوباره شروع شده است به کسانی که این جدیدترین شکل خودمراقبتی مدیریت را درک کرده اند
8. Porcupines live there now, the ones who gnaw scars on to the maple trees.
[ترجمه ترگمان]porcupines آنجا زندگی می کنند، کسانی که جای زخم ها را به درخت های افرا می خورند
[ترجمه گوگل]پروکایپین ها در آنجا زندگی می کنند، کسانی که بر روی درختان افرا زخمی می کنند
9. A monster eating a child does not just gnaw its head, but holds its wrists to stop it wriggling.
[ترجمه ترگمان]هیولایی که بچه را می خورد، نه فقط سرش را می جوید، اما مچ دستش را نگه می دارد تا آن را درهم چفت کند
[ترجمه گوگل]هیولا خوردن یک کودک نه تنها سر خود را گرسنه می کند، بلکه مچ دست خود را حفظ می کند تا آن را از بین ببرد
10. It gnawed at him as he wanted to gnaw at food.
[ترجمه ترگمان]همان طور که می خواست غذا را می جوید، می جوید
[ترجمه گوگل]او در حالی که میخواهد در غذا گرسنه بماند، به او خیره شد
11. Then if you find it is starting to gnaw something which it shouldn't you can direct its attention elsewhere.
[ترجمه ترگمان]پس اگر چیزی پیدا کردید چیزی را که نباید به جای دیگری توجه کنید، شروع به جویدن آن می کند
[ترجمه گوگل]سپس اگر شما آن را پیدا کنید شروع به چیزی چیزی است که نباید آن را جلب کرد
12. A rat's teeth are strong enough to gnaw through lead pipes.
[ترجمه ترگمان]دندان های موش به اندازه کافی قوی هستند که لوله های سرب را گاز بگیرند
[ترجمه گوگل]دندان های موش به اندازه کافی قوی هستند که بتوانند از طریق لوله های سرب استفاده کنند
13. He'll grapple and gnaw at creatures just long enough to give you some time to retreat and wing some firebombs or send some mongrels in.
[ترجمه ترگمان]با گلاویز شدن و جویدن موجودات به اندازه کافی طول می کشد تا کمی به تو فرصت بدهد تا کمی استراحت کند و بعضی از mongrels را به آنجا بفرستد
[ترجمه گوگل]او فقط موجودات را به اندازه کافی بلند می کند و به گناه می اندازد تا زمان کمتری برای عقب نشینی و جابجایی برخی از بمب های آتشباری یا ارسال برخی از مگنوله ها به شما بدهد
14. And there are those who gnaw away at our national self - respect.
[ترجمه ترگمان]و کسانی هستند که به عزت نفس ملی ما gnaw
[ترجمه گوگل]و کسانی هستند که از احترام ملی خود رنج می برند
15. Rosa canina growing in the hedge and gnaw this forest cluster of shrubs, flowering from early spring to late fall has been opened.
[ترجمه ترگمان]رو زا در پرچین رشد می کرد و بوته های خار بوته ها را می جوید و از بهار خواب تا دیر وقت باز مانده بود
[ترجمه گوگل]رزا کانینا در حوضچه رشد می کند و این خوشه جنگلی بوته ها را می شکند و گلدهی از اوایل بهار تا پاییز اواخر افتتاح شده است