کلمه جو
صفحه اصلی

cask


معنی : بشکه، چلیک، خمره چوبی
معانی دیگر : به مقدار یک خم چوبی، یک بشکه، (به ویژه برای نگهداری شراب و آبجو و سرکه و غیره) خم، بشکه ی چوبی، خمره، پشک

انگلیسی به فارسی

بشکه، خمره چوبی، چلیک


بشکه، چلیک، خمره چوبی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large, strong barrel used esp. for storing wine, sherry, and similar alcoholic beverages.
مترادف: barrel, butt, hogshead, keg, pipe, puncheon
مشابه: firkin, tub, tun, vat, vessel

- The casks are stored in the wine cellar.
[ترجمه ترگمان] بشکه ها در سرداب شراب ذخیره شده اند
[ترجمه گوگل] بشکه ها در انبار شراب ذخیره می شوند

(2) تعریف: the contents of such a barrel.
مترادف: barrel
مشابه: butt, container, firkin, hogshead, keg, pipe, puncheon, tub, tun

- The merrymakers consumed several casks of wine during the festival.
[ترجمه ترگمان] The چند چل یک شراب در طول جشنواره به مصرف رساندند
[ترجمه گوگل] این جشنواره ها در طول جشنواره چندین بطری شراب مصرف کردند
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: casks, casking, casked
• : تعریف: to put or store in a cask.
مترادف: barrel, store
مشابه: age, tub, vat

- The vintner will cask this sherry for fifty years before any is sold.
[ترجمه ترگمان] The قبل از اینکه کسی به فروش برسد، این شراب شری را به مدت پنجاه سال به خمره می زند
[ترجمه گوگل] این دونده این سرسی را پنجاه سال قبل از هر چیزی فروخته است

• barrel
a cask is a wooden barrel used for storing alcoholic drink.

مترادف و متضاد

بشکه (اسم)
barrel, cask, tank, butt, cade

چلیک (اسم)
barrel, cask, cade, drum, firkin

خمره چوبی (اسم)
barrel, cask

rounded container for liquids


Synonyms: barrel, barrelet, butt, firkin, hogshead, keg, pipe, tun, vat


جملات نمونه

1. a tight cask
بشکه ی بی سوراخ

2. if the cask is not bunged well, the wine will go bad
اگر سوراخ بشکه خوب مسدود نشود شراب خراب می شود.

3. he broached the cask and began drinking
بشکه را سوراخ کرد و شروع کرد به آشامیدن.

4. to cant a cask
بشکه را به صورت منحنی درآوردن

5. to tap a cask
سوراخ بشکه را گرفتن

6. they drank a whole cask of wine
آنها یک بشکه کامل شراب نوشیدند.

7. to exhaust a wine cask
بشکه ی شراب را خالی کردن

8. to put a tap in a cask opening
سوراخ بشکه را با توپی گرفتن

9. He tapped off cider from a cask.
[ترجمه ترگمان]او شراب سیب را از بشکه ای بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او سیب را از مخزن بیرون کشید

10. The wine is tanged with cask.
[ترجمه ترگمان]شراب زیر بشکه ای است
[ترجمه گوگل]شراب با قوطی پر شده است

11. With little promotional support, cask ale sales are rising and now account for 20 percent of the total beer market.
[ترجمه ترگمان]با حمایت تبلیغاتی اندکی، فروش آبجو در حال افزایش است و اکنون ۲۰ درصد از کل بازار آبجو را حساب می کند
[ترجمه گوگل]با حمایت کم تبلیغاتی، فروش لوک آبی افزایش می یابد و در حال حاضر 20 درصد کل بازار آبجو را تشکیل می دهد

12. Beer garden. 60/ -, 70/ -, 80/ - cask conditioned ales. Buffet lunches.
[ترجمه ترگمان]باغ آبجو ۶۰ \/ ۶۰، ۸۰ \/ -، ۸۰ مشروط شده lunches ناهار
[ترجمه گوگل]باغ آبجو 60 / -، 70 / -، 80 / - مخزن تهویه مطبوع ناهار بوفه

13. Mites are a tiny parasitic insect, the cask has some defensive effect.
[ترجمه ترگمان]Mites یک حشره انگلی کوچک هستند که دارای یک اثر دفاعی است
[ترجمه گوگل]مریخ یک حشره انگلی کوچک است، حباب دارای اثر دفاعی است

14. The front cover board and the cask body of the wine cask are connected detachably.
[ترجمه ترگمان]قسمت جلو و بدنه بشکه بشکه شراب به هم متصل هستند
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره جلویی و جعبه مخزن مخزن شراب به طور جداگانه متصل می شوند

15. The capacity of the mixing cask is about forty - one cubic feet.
[ترجمه ترگمان]ظرفیت این بشکه در حدود چهل و یک متر مکعب است
[ترجمه گوگل]ظرف مخزن مخلوط حدود چهل و یک فوت مکعب است

16. " A cask of Amontillado! " Fortunato repeated. " Where is it? "
[ترجمه ترگمان]\"یک بشکه of!\" Fortunato تکرار کرد: \"کجاست؟\"
[ترجمه گوگل]'بطری از Amontillado! Fortunato تکرار شد ' کجاست؟ '

They drank a whole cask of wine.

آنها یک بشکه کامل شراب نوشیدند.


پیشنهاد کاربران

بشکه چوبی مخصوص حمل مشروب

بشکه ( شراب )

# a cask of wine
# They drank a whole cask of wine
# The casks are stored in the wine cellar


کلمات دیگر: