1. presently he is unemployed
فعلا بیکار است.
2. he is presently jobless
او فعلا بیکار است.
3. she went and returned presently
او رفت و زود برگشت.
4. The country is presently in the throes of the worst recession since the second world war.
[ترجمه ترگمان]این کشور در حال حاضر در چنگال بدترین بحران اقتصادی از زمان جنگ جهانی دوم گرفتار شده است
[ترجمه گوگل]این کشور در حال حاضر در جریان بدترین رکود اقتصادی از زمان جنگ جهانی دوم است
5. The car is presently at the prototype stage.
[ترجمه ترگمان]خودرو در حال حاضر در مرحله نمونه اولیه قرار دارد
[ترجمه گوگل]این خودرو در حال حاضر در مرحله اولیه است
6. The doctor will be here presently.
[ترجمه ترگمان]دکتر بزودی اینجا خواهد بود
[ترجمه گوگل]دکتر در اینجا حضور خواهد داشت
7. These are the courses presently available.
[ترجمه ترگمان]این دوره ها در حال حاضر در دسترس هستند
[ترجمه گوگل]این دوره ها در حال حاضر در دسترس هستند
8. The crime is presently being investigated by the police.
[ترجمه ترگمان]پلیس در حال حاضر توسط پلیس مورد بازجویی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر جرم در حال بررسی توسط پلیس است
9. Presently I heard her leave the house.
[ترجمه ترگمان]اندکی بعد صدای ترک خانه او را شنیدم
[ترجمه گوگل]در حال حاضر من شنیدم که او خانه را ترک کرده است
10. Presently, a young woman in a white coat came in.
[ترجمه ترگمان]اندکی بعد، زنی جوان با نیم تنه سفید وارد شد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، یک زن جوان در یک کت سفید وارد
11. She is presently on trial at the Old Bailey.
[ترجمه ترگمان]او بلافاصله در دادگاه اولد بیلی محاکمه خواهد شد
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر در دادگاه قدیمی در بیلی قرار دارد
12. She's presently working on her PhD.
[ترجمه ترگمان]اون الان داره روی دکترا کار می کنه
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر در PhD خود کار می کند
13. The site is presently occupied by offices.
[ترجمه ترگمان]محل کارش در حال حاضر با دفتر کار می کند
[ترجمه گوگل]این سایت در حال حاضر توسط دفاتر اشغال می شود
14. Your case is presently being investigated.
[ترجمه ترگمان]پرونده شما در حال حاضر مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]مورد شما در حال حاضر بررسی می شود